برترینها: یک فیلم عاشقانه خوب می تواند بسیار سرگرم کننده و بهترین گزینه برای زوجین به منظور گذراندن لحظاتی رمانتیک باشد، اما ما در اینجا فیلم هایی معرفی کرده ایم که شاید دیدنشان قبل از شروع یک رابطهی عاشقانه خالی از لطف نباشد.
ولنتاین غمگین Blue Valentine
داستان فیلم «ولنتاین غمگین» در رابطه با زن مردی جوان است که به تازگی با یکدیگر آشنا شده اند و عاشقانه یکدیگر را دوست دارند، اما همیشه میزان علاقه افراد در یک رابطه عاطفی، همسان و یا به یک اندازه نیست. «ولنتاین غمگین» به کارگردانی «درک سیانفرانس» مخاطب را با خود همراه میکند و تصویری دردناک و غمگین از یک ازدواج نشان میدهد و اغلب تاثیرگذار و گاهی ناراحت کننده است.
آنکه دوستش دارم The One I Love
فیلم داستانی زیرکانه و پرپیچ و خمی درباره زندگی زناشویی زوجی است که روابطشان به تلخی گراییده است. اگر به قصههای مرتبط با ازدواجهای به مشکلخورده و تجربههای سورئال و عجیبوغریبِ بزرگسالانه علاقه دارید، «آنکه دوستش دارم» میتواند همان فیلم عاشقانهی بسیار متفاوت و کمترشناختهشدهای باشد. این فیلم با نقشآفرینی فوقالعاده الیزابت ماس و روایت بسیار جذابی که دارد، شایسته تماشاست.
غریبههای تمامعیار Perfect Strangers
«غریبههای تمامعیار» از آن دسته فیلمهایی است که بیننده را به چالش میکشاند و او را به فکر کردن وادار میکند به شکلی که بعد از پایان فیلم همچنان ذهن مخاطب درگیر آن خواهد بود. داستان فیلم از این قرار است که هفت دوست خانوادگی برای شام دور هم جمع شده و دست به بازی دیوانهواری میزنند. ایدهی اولیه فیلم آنقدر جذاب و وسوسهانگیز است که هر تماشاگری را با خود همراه میکند،خلاقیت و توانایی پائولو جنووِزه در مقام کارگردان خیلی زود جلوه میکند.
پسر بچگی Boyhood
فیلم داستان پسربچهای به نام میسن است که پدر و مادرش از یکدیگر طلاق گرفته اند و او و خواهرش با مادرشان زندگی میکنند. در این بین پدر خانواده که درگیر زندگی شخصی خودش است سعی میکند که وظیفه پدری اش را انجام دهد. «پسربچگی» بخشی از زندگانی هرکدام از ماست و باعث میشود که ارزش لحظات را درک کنیم، زیرا به ما نشان میدهد که لحظات زندگی چقدر میتوانند در عین سادگی شکننده باشند، به ما از دریچهای شخصی، زندگی یک خانواده را نشان میدهد و به ما گوشزد میکند که حتی سادهترین موضوعات در زندگی تا چه حد میتوانند حائز اهمیت باشند
پیش از نیمهشب Before Midnight
سهگانه «پیش از…» به کارگردانی ریچارد لینکلتر در سال ۲۰۱۳ با «پیش از نیمهشب» به پایانی میرسد. این سهگانه مجموعا ۱۸ سال طول کشید و در تاریخ سینما برای همیشه ماندگار شد. جسی و سلین که زمانی همدیگر را تصادفاً در قطار دیده و حس خاصی نسبت به هم پیدا کرده بودند، حالا تبدیل به زن و شوهری صمیمی شدهاند که بچههایشان را بزرگ میکنند. عشق میتواند بسیار موذی باشد، ممکن است شما با شخصی بسیار شوخ و زیبا روبرو شوید و بیشک بخواهید باقی عمرتان را کنار او بگذرانید. اما درست زمانی که به دنیای واقعی با مشغلهها، استرسها و درگیریهایش با افراد دیگر بازمیگردید، آن وقت عشق میتواند بهشدت پیچیده شود.
5x2
فیلم ۵x۲ به ۵ مرحله مهم از زندگی یک زوج میپردازد و در هر کدام با ذکر جزئیات بسیار کوچکی تاثیر گذاری وقایع را در زندگی آنهابه نمایش میگذارد. فرانسوا اوزون کارگردان جوان، ولی صاحب سبک و مشهور فرانسوی در ۵x۲ موقعیتهای متفاوتی را برای فکر کردن به مخاطب نمایش میدهد و برای تأثیر حسی عمیق تر، تعلیق بیشتر و نیز ایجاد نوع دیگری نگاه نسبت به روابط زوجها، در یک سیر زمانی معکوس، با نمایش پنج دوره مهم از روابط یک زوج طبقه متوسط، شکست تدریجی ازدواجشان را به تصویر میکشد.
داستان ازدواج Marriage Story
«داستان ازدواج» ساخته نوآ بامباک درباره زوجی از طبقه متوسط اجتماع به نام چارلی و نیکول است. زوج هنرمندی که پس از حدود یک دهه زندگی مشترک به نقطهای رسیده اند که نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند. «داستان ازدواج» فیلمی سرگرم کننده، دردناک و احساسی است که حول انسانیت و قضاوت میچرخد، فیلم یک ماجرای کاملا اندوهناک درباره میدان جنگی احساسی در هنگام طلاق است که جدایی یک زوج را به همراه تلفات خانوادگی و مالی بهجامانده از آن به تصویر میکشد.
تد ۲ Ted 2
تدی خرسه شخصیت محبوب و بامزه است که برخلاف چهره دوست داشتنی و مهربانش، بسیار زبان تند و تیزی دارد و از انجام هرگونه فعالیت خلافکارانهای واهمه ندارد. او و تامی لین که به تازگی ازدواج کردهاند، ازدواج آنها خیلی خوب پیش نمیرود و تد فکر میکند که بچه دار شدن میتواند راه حل خوبی باشد. وقتی که مشخص میشود این دو قادر نیستند به طور طبیعی صاحب فرزند شوند، تامی و تد سراغ گزینه فرزند خواندگی میروند، اما تد برای این که صلاحیت پدر شدنش محرز شود باید در دادگاه ثابت کند که یک «شخص» است. «تد ۲» تلاش دارد موضوع حقوق برابر و تبعیض جنسیتی بیان کند، اگرچه فرم اجرای آن در فیلم به مرز پختگی نمیرسد و در حد شوخیهای نازل باقی میماند.
کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer
«کریمر علیه کریمر» سومین فیلم رابرت بنتون و به عبارتی بهترین فیلم کارنامه کاری اوست و هنوز هم از ماندگارترین آثار تاریخ سینما محسوب میشود.. «کریمر علیه کریمر» یکی از مهمترین درامها با مضمون طلاق است که پس از چندین دهه همچنان سرپا ایستاده، این فیلم طلاقی را کالبدشکافی میکند و نشان میدهد که این طلاق چگونه روی افراد مشارکتکننده در آن تاثیر میگذارد. شخصیت اصلی اثر یعنی «تد کریمر» با بازی داستین هافمن، یک فرد عمیقا کاری است که وقتی همسر نادیده گرفته شدهاش یعنی «جوآنا» با بازی مریل استریپ او را ترک میکند، غافلگیر میشود.
صحنههایی از یک ازدواج Scenes from a Marriage
«صحنههایی از یک ازدواج»، داستان «ماریانه» و «یوهان» است که ده سال از ازدواج آنها میگذرد، این زوج آرام آرام، دچار مشکلات بسیار میشوند. برگمان «صحنههایی از ازدواج» را درباره روابط زناشویی و کندوکاو در زندگی مشترک یک زوج ساخت. تاثیر این مجموعه به حدی بود که پس از پخش آن آمار طلاق در سوئد افزایش پیدا کرد. «برگمان» پنج بار ازدواج کرد، با این حال طبق اعتراف شخصی اش، در زندگی خانوادگی، مرد موفقی نبود و به کارش بیشتر از خانواده اش اهمیت میداد: «من پنج بار ازدواج کردم و آن را انکار نمیکنم. اعتراف میکنم که از نظر خانوادگی خیلی تنبل بودم و حتی یک اونس هم وقت برای خانواده ام نگذاشتم.» برگمان بعضی از تجربههای شخصی خود را در «صحنههایی از یک ازدواج» بازسازی کرد.
آنچه که از دستکش بوکس باید بدانیم
هر آنچه باید در مورد انتخاب لباس ورزشی مناسب بدانیم!
خرید کنسول بازی و هر آنچه باید در این باره بدانید
راهنمای خرید تبلت: هر آنچه پیش از انتخاب تبلت باید بدانید
آموزش ساخت پاورپوینت (راهنمای مبتدیان از صفر تا صد)
نکات و اصول ساخت و طراحی پاورپوینت
چگونه یک پاورپوینت عالی برای ارائه بسازیم؟ (آموزش کامل)
آموزش پاورپوینت – درج نماد و واژه های هنری، پیوند، ایجاد دکمه
همه چیزهایی که باید درباره خرید توپ فوتبال بدانید
برترینها: جلال مقدم را میتوان یکی از قدرنادیدهترین کارگردانهای سینمای ایران دانست. فیلمسازی که بسیار جلوتر و پیشروتر از زمانه خود بود و شاید همین دلیلی بود که جز یک یا دو فیلم، باقی فیلمهایش در زمان خود آنچنان که شایسته بود، مورد توجه قرار نگرفتند. جلال مقدم به عنوان نویسنده و کارگردان جزو آغازگران موج نوی سینمای ایران بود و در دوران غلبه سینمای تجاری، تلاش میکرد طور دیگری به سینما نگاه کند.
«فرار از تله» بهترین و منسجمترین فیلم جلال مقدم است که مثل اغلب فیلمهای متفاوت آن سالها، طرح مخمصه است؛ مخمصهای که فیلمساز راه گریزی برایش متصور نیست. «فرار از تله» از نظر فضاسازی، استفاده درست از لوکیشن، دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی و تقابل آدمها جزو بهترین آثار دوران موج نو محسوب میشود.
داستان «فرار از تله» درباره «مرتضی» مرد جوانی است که به علت خلافکاری و اشتباه به پنج سال زندان محکوم شده، پس از آزادی به سراغ دختر مورد علاقه اش «مهری» میرود، اما او به ازدواج اجباری مردی به نام «اوستافرج» درآمده است. اوستا فرج در قبال مبلغی پول حاضر است مهری را آزاد کند. در همین زمان مرتضی به دام مردی به نام «کریم» میافتد و با او تصمیم به سرقت میگیرند.
سعید مروتی در روزنامه همشهری نوشت:میان ساختههای جلال مقدم که همه اذعان دارند هرگز به اندازه توانایی و ذوق و استعداد و دانشی که داشت قدر ندید، «فرار از تله» فیلمی منسجمتر و در گذر زمان ماندگارتر از بقیه آثارش است. البته «پنجره» از جهاتی فیلم کلیدیتر و مهمتری بهنظر میرسد، ولی فرار از تله یا آنطور که مقدم دوست میداشت نامیده شود، «تله» از آنچه بهعنوان بضاعت و قابلیت اغلب بالفعل نشده یا نادیده گرفته شده سازندهاش یاد میشود، نشانههای بیشتری دارد؛ نمونه مثالزدنی تلاش کارگردان برای ساختن فیلم خود از دل دستمایه و تمهای محبوب و متداول زمانهاش. فیلم محصول سالهای پس از «قیصر» است.
سالهایی که موج نو به راه افتاده و بخش خصوصی به ایدههای نو چهرههای جوان توجه نشان میدهد و طبیعی هم هست که بیشتر دنبال تجدید موفقیت قیصر کیمیایی است و به مردان تلخاندیش بهدنبال عصیان و انتقام روی خوش نشان میدهد. مردانی که اغلب هم در انتهای فیلم از پا درمیآیند. جلال مقدم هم که با وجود ارتباطات گسترده با مدیران بخش دولتی همیشه دوست داشته در بخش خصوصی فیلم بسازد و از دل سینمای مرسوم تجارتی تشخص و سلیقه شخصیاش را حفظ کند و به قول خودش حرفش را از بالکن سینما بزند، سناریویی مینویسد که در دل نهضت سینمای قیصری هم تهیهکننده داشته باشد و هم با تماشاگر ارتباط برقرار کند. مصاحبههای جلال مقدم در آن سالها نشان میدهد که او چه سلایق و عقایدی داشته و بهعنوان دوستدار ویسکونتی و پازولینی و جوزف لوزی چه فاصلهای از پسند روز داشته است.
روشنفکری که در دل سینمای عامهپسند فیلم میساخت و آنچه دوست داشت و میپسندید را با همان عناصر آشنای فیلمفارسی تلفیق میکرد، در فرار از تله بیشتر از هر فیلم دیگرش در حال و هوای موج نو بوده است. اینکه مقدم موج نو را اساسا قبول نداشت و خودش با فیلمنامههایی که برای فرخ غفاری نوشت (جنوب شهر و شب قوزی) و فیلمی که ساخت (سه دیوانه) زودتر از موج نوییها (کیمیایی، مهرجویی، تقوایی و...) دنبال سینمایی متفاوت بوده، یک داستان است و سومین فیلم بلند سینمایی او یک داستان دیگر. اگر پنجره از سوی منتقدان دهه ۴۰ به سازش با سینمای تجاری متهم شد (که درست یا غلط بودن این اتهام خودش ماجرایی دیگر است)، فرار از تله محصول تلاش مقدم برای همسویی با موج نو بود. همراهی با کارگردانهایی که همگی چند سالی کوچکتر از جلال مقدم بودند و با شور و هیجان جوانی شهر را به هم ریخته بودند. فرار از تله در مسیر فیلمهای همین جوانها ساخته شد.
فیلم در مرداد ۱۳۵۰ در تهران اکران شد و بیش از ۷۰۰ هزار تومان در تهران فروخت که فروش متوسطی بود. بهگفته مقدم فرار از تله در شرایط نامناسب در تهران اکران شد: «فیلم اکران بدی داشت و دو سینمای رویال و کاپری در گرفتاریهای پخش از گروه کنار کشیده و فیلم را نشان ندادند و بعد اینکه فصل خراب شد و فیلم نباید در آن موقعیت زمانی نشان داده میشد و بالاخره اینکه روی فیلم تبلیغات درست و حسابی نکردند و نمیبایست در نیمه راه همان تبلیغات نصفه نیمه فیلم قطع میشد و بالاخره اینکه ما کاری نکردیم تا مطبوعات از فیلم ما یک شاهکار در حد شاهکارهای جهانی بسازند! با این همه فروش فیلم در شهرستانها خوب بود...» (فیلم و هنر، یازده شهریور ۱۳۵۰) اشاره مقدم به شرایط بد اکران را میشود به حساب بداقبالی همیشگی او گذاشت.
کنایهاش به مطبوعات و اینکه از فیلمش بهعنوان شاهکاری جهانی یاد نکردهاند هم احتمالا به ستایش منتقدان از فیلمهای کارگردانهای جوان موج نو اشاره دارد و اینکه منتقدان با وجود احترامی که برای مقدم بهعنوان فیلمسازی پیش رو قائل بودند، خیلی با فیلمهایش میانه نداشتند؛ مثلاً بیشتر نقدهایی که بر پنجره نوشته شد، لحن منفی داشتند. در مورد فرار از تله، اما ماجرا کمی فرق میکرد. بهعنوان مثال جمشید اکرمی از فیلم ستایش کرد و اتفاقا آن را شاهکار خواند؛ «از فرار از تله کار درخشان جلال مقدم میگوییم. فیلمی که با استانداردهای سینمای ایران، شاهکاری است تردیدناپذیر و در خور تحسین. جدای از ارزش خودِ فیلم بهعنوان یک کار سینمایی، یک امتیاز بزرگ فرار از تله آن است که برخلاف سیلی از فیلمهای ایرانی دیگر، خود را از قید محلی بودن و ایران فهم بودن وارهانده و مقدم توانسته فیلمی آنچنان عرضه کند که بهعنوان یک فیلم ایرانی، ولی به دور از سنتپرستیهای محلی، قابل نمایش در هر گوشهای از دنیا باشد... مقدم در پرورش کاراکترهای فیلمش توفیق کامل دارد. او هیچیک از آدمهای فیلم را بیآن که وی را کاملا به تماشاگر بشناساند (و به بهترین وجه هم بشناساند) رها نمیکند...». فیلم و هنر، ۲۸ مرداد ۱۳۵۰).
در مجموع واکنش منتقدان به فرار از تله مثبت و فروش فیلم هم متوسط بود (مقدم در مصاحبههایش از فروش بالای فیلم در شهرستانها گفت، ولی به سنت مطبوعات قبل از انقلاب، آماری از اکران شهرستان فیلم در نشریات چاپ نشد). فیلم در سالی به نمایش درآمد که کیمیایی «داش آکل»، نادری «خداحافظ رفیق»، ذکریا هاشمی «سه قاپ»، کریمی «درشکه چی»، حاتمی «بابا شمل» و هریتاش «آدمک» را روی پرده داشتند. سال ۱۳۵۰ بهنظر میرسید موج نو با وجود شکستهای تجاری پیدرپی هنوز میتواند کار کند. فرار از تله محصول مناسبات سینمای فارسی در انتهای دهه ۴۰ و ابتدای دهه۵۰ است؛ محصول فضایی که اجازه میدهد فیلمهایی ساخته شود که مثلاً سالهای ۴۴ و ۴۵ نمیشد به تولیدشان امیدوار بود. فیلمی از جنس فرار از تله را هم نمیشد قبل از ۴۸ ساخت.
حالا ماییم و میراثی که جلال مقدم برایمان به یادگار گذاشته است. فیلم یکهای که گرچه محصول زمانهاش (دوران موج نو) است، اما فردیت و استقلال بیانی منحصربهفردی دارد. ضدقهرمانهایش هم عملا ربطی به کاراکترهای فیلمهای کیمیایی و نادری و دیگران ندارند. فرار از تله همانطور که مقدم دوست داشت فیلم آدمهای تنها در مکانهای خلوت است. مرتضی که آمده تا عشقش را باز پس بگیرد و دربهدر بهدنبال پول است. کریم که از راه میرسد و رفاقتش با مرتضی مقدمهای برای سرقت است و قاچاقچی لالی که پولهایش دزدیده میشود، شبیه ضدقهرمانهای فیلمهای موج نو هستند، ولی در جزئیات این شباهتها کمرنگ میشود. بیش از هر چیز به واسطه نگاه خوددار و با فاصله جلال مقدم که تقریبا هیچ جا احساساتی نمیشود و نمیکوشد از کاراکترهایش قهرمان بسازد.
بردن دوربین به جنوب، تنوع و جذابیت بصری ویژهای به فیلم بخشیده و هم با میزانسن کارگردان، مناسبات رفتاری کاراکترها، رفاقتها و ناروزدنهایشان معنا و مفهومی متناسبتر و باورپذیرتر یافتهاند. باید از هنر نصرتالله کنی و مرتضی حنانه یاد کرد که اولی با تصاویر و دومی با موزیکش در خدمت فرار از تله قرار گرفتهاند و فیلم بعد از گذشت ۵۰ سال اصلا کهنه نشده است. در قالب یک فیلم حادثهای که قرار بوده فروش بالایی هم نصیب تهیهکننده هندیاش (نندال نارننداس) کند و با حضور یک سوپراستار در نقشی که گویی به قامتش دوخته شده (و تمهید سبیل و کلاهی که بر سر گذاشته در عین سادگی، به تفاوت چهرهاش یاری رسانده)، اثری است زندهتر از بسیاری از فیلمهای همدورهاش. تنهایی آدمها، خشونت ناگزیرشان و عصیان و عدالتخواهیشان، نه شعار که مفاهیمی برخاسته از میزانسن است. فرار از تله فیلم درستی است که در بهترین زمان ممکن ساخته شده است. امکانی برای تبلور بخشی از تواناییهای خالقش و بهانهای برای زنده ماندن یادش بهعنوان کارگردانی بزرگ که هرگز به حق خود در این سینما نرسید.
۱۰ لوازم جانبی ارزان برای عکاسی که زندگی شما را آسان میکند !
4 ترفند خیلی مهم برای انتخاب ساعت مچی زنانه سلامت نیوز: 4 ترفند خیلی مهم برای انتخاب ساعت مچی زنانه
۳ معیار اصلی انتخاب کتاب برای کودک
راهنمای انتخاب بهترین کتاب برای هدیه | به کمک اینفوگرافیک
راهنمای خرید ساعت و مچبند هوشمند
خبرگزاری مهر: تیم پزشکی درباره اعزام بانوی وزنه بردار به المپیک توکیو تصمیم گیری خواهد کرد.
به نقل از فدراسیون وزنه برداری، در پی تغییرات در فهرست نفرات حاضر در دسته فوق سنگین وزنه برداری بانوان المپیک توکیو، فدراسیون جهانی اعلام داشت که پریسا جهانفکریان سهمیه حضور در این رقابت ها را به دست آورده است.
در این راستا، وی برای حضور در این رویداد، آمادگی در چهارچوب سیاست های ضددوپینگ ابلاغ شده توسط وزارت ورزش و جوانان را دارد. آنچه تردیدهایی را برای این اعزام ایجاد کرده، اقدام جهانفکریان جهت مداوای مصدومیتش بوده است. وی اخیراً و با توجه به پایان روند کسب سهمیه المپیک توکیو که وی در فهرست نهایی حضور نداشته، جراحی را برای حل مشکلش داشته تا بتواند در آینده با آمادگی کامل در مسابقات شرکت کند.
با توجه به کسب سهمیه کنونی که در اعلام رسمی آن دیروز انجام شده، باید تیم پزشکی اظهار نظر نهایی را داشته باشند که با توجه به روند درمانی جهانفکریان، امکان حضور در این بازیها برای وی وجود دارد یا خیر.
قطعی شدن اعزام جهانفکریان در گرو نظر پزشکان
ادعای سفر درمانی حسن نصرالله به تهران| سفر پزشکان ایرانی به لبنان
اولین فضانورد کانادایی در سال ۲۰۲۳ به ماه اعزام میشود
یزدانی از اعزام به جام جهانی کشتی بازماند
اعزام ۸کشتیگیر ایران به تورنمنت بلغارستان
اعزام تیم ملی اسکی به قهرمانی جهان بدون برگزاری انتخابی!
اعزام دو فروند بمب افکن به خلیج فارس/ فرمانده سنتکام: به دنبال درگیری در منطقه نیستیم
درمان قطعی سردرد با طب درد ممکن شد
روزیاتو: در مقالهای که در یک روزنامه در کره شمالی منتشر شده، ادعا شده که تانک Pokpung-ho IV متعلق به ارتش این کشور «ترسناک ترین قدرت آتش در جهان» را دارد. بررسی دقیق این تانک اما نشان می دهد که این تانک به هیچ عنوان در حد و اندازه های نام خود «ببر برفی» نیست، نامی که ترجمه تحت اللفظی عبارت Pokpung-ho است.
کره شمالی یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و تولید ناخالص داخلی این کشور حتی از کشور بسیار کوچک السالوادور نیز کمتر است. علیرغم این اقتصاد ضعیف، حکومت منزوی و سرکوبگر کره شمالی دارای زرادخانه قابل توجهی از سلاح های هسته ای و موشک هاست که به شکل باورنکردنی بر توان نظامی مرسوم این کشور که در گذشته بسیار قابل توجه و توانمند بود سایه افکنده است. یکی از تازه ترین دستاوردهای نظامی در رده نیروهای زمینی کره شمالی تانک Pokpung-ho IV است که با نام Songun 915 نیز شناخته می شود. کره شمالی در ۴۰ سال اخیر بیش از ۱۱ نوع تانک توسعه داده است و بسیاری نسبت به طراحی های گذشته بهتر بوده اند.
این رویکرد تکاملی برای کشوری فقیر که دسترسی اندکی به تکنولوژی تانکی مدرن دارد بسیار خوب بوده است و کره شمالی نسخه های بهبود یافته ای تولید می کند در حالی که در تکنولوژی هایی که از قبل در جهان وجود داشته به مهارت می رسد. این بدان معناست که نیروهای زرهی پیونگ یانگ همیشه در انتهای صف توسعه در زمینه تانکی قرار دارند. تانک موسوم به «ببر برفی» به یک توپ اصلی ۱۲۵ میلیمتری مجهز شده که نسخه ای توسعه یافته از توپ ضد تانک ۲A46 متعلق به اتحاد جماهیر شوروی است. در حالی که توپ ۲A46 یک سلاح موثر در برابر تانک هاست، سوال اصلی این است: گلوله این توپ در برابر تانک ها تا به چه اندازه موثر است؟
بسیاری از تانک های مدرن از گلوله های با قابلیت نفوذ به زره که نوک آن ها از تنگستن یا اورانیوم ضعیف شده است استفاده می کنند اما هزینه بالای تنگستن باعث شد که کره شمالی از گلوله های دارای نوک فولادی استفاده کند. بدین ترتیب بعید است که یک گلوله با مرمی فولادی بتواند وارد زره تانک آمریکایی M1A2 Abrams شود، هر چند نفوذ گلوله دارای مرمی تنگستنی به این تانک نیز تاکنون تایید نشده است. بسیاری از تانک های کره شمالی که به توپ ۲A46 مجهز شده اند می توانند از لانچرهای خود برای پرتاب موشک استفاده کنند و ادعا شده که تانک جدید کره شمالی می تواند از طریق لوله خود نیز موشک شلیک نماید. اما شواهدی وجود دارد که نشان می دهد Pokpung-ho IV چنین قابلیتی ندارد.
تانک «ببر برفی» به دو لانچر موشک ضد تانک Bulsae-3 مجهز است که به بدنه خارجی برجک متصل شده اند. موشک Bulsae-3 یک موشک ضد تانک با قابلیت هدایت لیزری است که شباهت بسیاری به موشک روسی Kornet دارد. اگر تانک «ببر برفی» بتواند از لوله توپ خود موشک شلیک کند نیازی به لانچرهای بزرگ پرتاب موشک Bulsae نخواهد داشت. اما این تانک یک قدرت آتش بروز شده دارد که در دیگر تانک ها موجود نیست: مسلسل مربوط به فرمانده. بسیاری از تانک های غربی و روسی از مسلسل سنگین M2 با کالیبر ۰.۵۰ یا مسلسل ۱۲.۷ میلیمتری دوره شوروی استفاده می کنند. تانک های کره شمالی اما از یک مسلسل قوی تر و بزرگ تر ۱۴.۵ میلیمتری سود می برند. برخی تانک های مدل «ببر برفی» همچنین دارای سکویی برای پرتاب موشک های سطح به هوای قابل جمع شدن هستند که در قسمت پشت تانک نصب شده است.
مسلسل سنگین و موشک های سطح به هوای این تانک ها برای از بین بردن برترین قابل توجه قدرت آتش هوایی ایالات متحده و کره جنوبی به کار گرفته شده اند، قدرت هوایی که به طور ویژه با هلیکوپترهای AH-64 Apache بدست می آید. اما در شرایط ایده آل، هلیکوپترهای آپاچی و دیگر پرنده های نظامی مشابه می توانند در فاصله ای بسیار دورتر از دسترس مسلسل و موشک های سطح به هوای «ببر برفی»، زره این تانک ساخت کره شمالی را نابود سازند. این تانک به سلاح های زیادی مجهز شده اما این تجهیزات به هیچ عنوان در این حد نیست که قدرت آتش آن را «ترسناک» خواند.
راهنمای کامل انتخاب گردنبند مناسب
راهنمای کامل خرید لوازم آشپزخانه
آموزش مقاله نویسی کامل و گام به گام به همراه مثال
چطور یک پاورپوینت عالی برای ارائه تهیه کنیم؟
آموزش گام به گام ساخت پاورپوینت برای ارائه (بصورت تصویری و با مثال)
سادهترین راهنمای انتخاب کمربند
بهترین مدل های ساعت مچی مردانه | لاکچری ترین مدل ها
محبوبترین اتو موهای موجود در بازار کدامند؟
معرفی و خرید دقیق ترین مدل های دستگاه تست قند خون + قیمت روز
برترینها: ایرکار (AirCar) محصولی از شرکت کلاین ویژن است که فراتر از مدلهای مفهومی قبلی، ظاهری متناسب با خودروهای امروزی دارد و علاوهبر حرکت جادهای، میتواند به هواپیما تبدیل شود.
ساخت خودرو پرنده از سالها پیش مدنظر مهندسان و دانشمندان قرار داشته است. این طرح حتی اگر به نمونهی تجاری تبدیل شود، مشکلات فراوانی دارد؛ ازجمله تأمین ایمنی، عملکرد فنی رضایتبخش در دو حالت زمینی و هوایی، قیمت مناسب، هماهنگی با قوانین مرتبط با تردد خودروهای جادهای و مقررات هوانوردی، رعایت استاندارد آلودگی صوتی و نیاز به آموزش خاص برای راننده (خلبان). با این وضعیت، پیشتولید و ساخت نمونههای آزمایشی نیز پرهزینه است.
استفان کلاین مؤسس و مدیر شرکت کلاین ویژن (Klein Vision) است. وی اصالتا اهل کشور اسلواکی واقع در نزدیکی جمهوری چک امروزی است. کلاین در رشتهی طراحی صنعتی از دانشگاههای اسلواک و فرانسه فارغالتحصیل شده و در کارنامهاش سابقهی همکاری با برندهای مطرح خودروسازی مثل آئودی و فولکسواگن و بیامو دیده میشود. علاوهبر طراحی خودرو، تجربیات متنوعی در خلبانی و پرواز با انواع هواپیما و گلایدر کسب کرده است.
اولین طرحهای استفان کلاین با هدف ساخت خودروهای پرنده، سال ۱۹۸۹ به مرحلهی آزمایش رسید. ایروموبیل I و ایروموبیل II که با نامهای AM1 و AM2 نیز شناخته میشوند، درواقع هواپیماهایی با قابلیت تردد در جاده بودند. درحالحاضر، این مدلها در موزهی شهر کوشیتسه کشور اسلواکی نگهداری میشوند. در سال ۲۰۱۶، استفان کلاین طرح ویژهی خود برای ساخت خودرو پرندهی تجاری بهنام ایرکار (AirCar) را معرفی کرد. در این پروژه، طراحی ظاهری شبیه به خودروهای امروزی و پیشرفته اولویت دارد و قابلیت تبدیل به هواپیما، مد نظر قرار گرفته است.
ایرکار ساخت شرکت کلاین ویژن کشور اسلواکی برای بلندشدن از سطح زمین (Take off) نیازمند فضای مناسب برای دورخیز (Taxi) و مسیری شبیه باند پرواز است. این شرایط برای فرود نیز لازم خواهد بود؛ البته ایرکار خلاقیتی کمنظیر در جمعکردن بالهای اصلی دارد و حتی بالچهی عقب را بهصورت کشویی داخل بدنه جای میدهد. محصول یادشده کاملا به خلبانی با تجربهی پرواز با هواپیما نیاز دارد.
با وجود این که بسیاری از خودروهای پرنده پیشتر به اشتباه از این نام استفاده میکردند، ولی بهتازگی نمونه اولیهی AirCar توانسته با موفقیت اولین پرواز بین شهری خود را پشت سر بگذارد و بهدرستی لقب خودروی پرنده را به دست آورد.
شرکت اسلواکیایی Klein Vision اخیرا توانسته برای نخستین بار با خودروی AirCar یک پرواز بین شهری را میان فرودگاه «نیترا» و «براتیسلاوا» به انجام برساند. در پایان این پرواز ۳۵ دقیقهای، پروفسور «استفان کلاین»، مخترع این خودروی پرنده با فشار دادن کلیدی بالهای اتومبیل را جمع کرد و از همانجا بهصورت زمینی راهی خانه شد. در ادامه ویدیوی آزمایش این محصول عجیب که گویی از فیلمهای علمی-تخیلی خارج شده را مشاهده میکنید:
این شرکت بیش از ۳۰ سال روی این خودروی پرنده کار کرده است. آقای کلاین با انجام ۱۴۲ فرود موفق و بیش از ۴۰ ساعت پرواز آزمایشی به این نتیجه رسیده که بالاخره میتواند سومین نمونه اولیه خود را از مرحله کانسپت فراتر ببرد. خودروی AirCar در جدیدترین آزمایش به سرعت ۱۷۰ کیلومتر بر ساعت رسید که کمی کمتر از حداکثر سرعت ۱۹۰ کیلومتری آن است.
کلاین میگوید AirCar در آزمایشها تا ارتفاع ۲۵۰۰ متری بالا رفته و به شیب چرخش ۴۵ درجهای دست یافته است. این محصول برخلاف خودروهای پرنده VTOL که مثل هلیکوپتر درجا از زمین بلند میشوند، به مسیری برای شتابگیری و برخاست (تیکآف) نیاز دارد.
نمونه اولیه فعلی AirCar از یک موتور بیامو با ۱۶۰ اسب بخار قدرت، پروانه ثابت و چتر نجات بهره میبرد. او حالا روی یک مدل جدید با ۳۰۰ اسب بخار قدرت کار میکند که میتواند مجوز پرواز CS-23 را از مراجع هوانوردی اروپا دریافت کند و در عین حال با مجوز M1 برای حرکت در جادهها ایمن باشد.
پیادهسازی این ایده احتمالا در عمل با چالشهای بیشتری مواجه خواهد بود، اما نشانهها حاکی از آن هستند که مراجع قانونی بالاخره دارند با ایده خودروهای پرنده کنار میآیند.
راهنمای گام به گام اکسپورت فایل های stl از نرم افزارهای سه بعدی
آشنایی با نرم افزار اتوکد (Autocad)
فایل WMA چیست؟ نحوه تبدیل فایل WMA به MP3
تبدیل فایلهای صوتی به فایلهای متنی
نوه پژو 206؛ یک خودروی جذاب و خوشچهره
خودروی خودران اپل در سال ۲۰۲۴ میآید
۱۰ خودروی برتر سال که امتحان خود را پس دادهاند
بیم و امیدها درباره سه خودروی چینیِ در راه ایران
منتظر خودروی خودران ایرانی تا ۱۰ سال آینده باشید