فروشگاه

فروشگاه اینترنتی

فروشگاه

فروشگاه اینترنتی

بدن سازی یا تمرین قدرتی؟

بدن سازی یا تمرین قدرتی؟

مجموعه: زیبایی اندام

برنامه بدن سازی

بدنسازان،وزنه ها را برای افزایش سایز عضلاتشان بلند می کنند‎ نه برای افزایش قدرت 

 

بدنسازان، وزنه ها را نه به خاطر افزایش قدرت کاربردی بلکه برای افزایش سایز عضلاتشان بلند می کنند. آنها در طول این روند، قدرت را افزایش خواهند داد اما آن فقط یک اثر فرعی تمرین کردن است، نه تمرکز.هنگامی که بحث تمرین قدرتی به میان می آید، فقط یک هدف برای تمرین کردن وجود دارد: افزایش مقدار نیرویی که عضلات شما می توانند برای بلند کردن اجسام سنگین تولید کنند.

 

هدف شما در هنگام ورزش کردن چیست؟ آیا هدفتان ساخت عضلات حجیم است یا به دنبال ایجاد قدرت واقعی و کاربردی هستید؟ در این مقاله متوجه خواهید شد که این دو بسیار متفاوت هستند!

 

بدنسازی، همه چیز در مورد سایز است 

بدنسازان، وزنه ها را نه به خاطر افزایش قدرت کاربردی بلکه برای افزایش سایز عضلاتشان بلند می کنند. آنها در طول این روند، قدرت را افزایش خواهند داد اما آن فقط یک اثر فرعی تمرین کردن است، نه تمرکز.

 

آن وزنه زدن ها برای افزایش سایز معمولا برای «پمپ» موثر خواهند بود زمانی است که خون، اکسیژن و مواد مغذی را به عضلات شما می آورد و به شما نوعی سرخوشی می دهد. این نوع لیفتینگ انجام شده توسط بدنسازان به منظور ایجاد پارگی های میکروسکوپی در عضله، مجبور کردن بدن برای ترمیم عضلات و گسترش ظرفیت ذخیره سازی است. این ترمیم ها باعث می شوند عضلات بزرگتر شوند. فرایندی که به هیپرتروفی معروف است.

 

هنگامی که عضلات بزرگتر می شوند، قادر به نگه داشتن انرژی بیشتری هستند، این بدان معناست که می توانند نیروی بیشتری را اعمال کنند. با این حال انرژی ذخیره شده در عضلات حجیم، همان قدرت واقعی نیست و بدنسازان اغلب ضعیف تر از چیزی هستند که به نظر می رسند.

 

بدن سازی یا تمرین قدرتی؟ 

اصطلاح بدنسازی معمولا به نمایش های رقابتی اشاره دارد و بسیاری از بدنسازان فقط برای به دست آوردن نوع بدنی که روی صحنه خوب به نظر خواهد رسید، تمرین می کنند.

 

تمرین قدرتی، همه چیز در مورد قدرت است 

هنگامی که بحث تمرین قدرتی به میان می آید، فقط یک هدف برای تمرین کردن وجود دارد: افزایش مقدار نیرویی که عضلات شما می توانند برای بلند کردن اجسام سنگین تولید کنند. در صورتی که عضلات بتوانند در زمان بلند کردن اجسام سنگین، حداکثر نیرو را اعمال کنند، سایز و شکل آنها اهمیتی ندارد.

 

تمرین کردن برای قدرت معمولا با تکرار کم و وزن بالا انجام می شود و هدف این تمرین، آن است که به سیستم عصبی مرکزی شما بیاموزد که چگونه در هنگام لیفتینگ، واحدهای حرکتی را به نحو احسن به کار بگیرد. شما با هدف قوی کردن ماهیچه هایتان، تقویت کردن مفاصل، محکم کردن استخوان ها و ایجاد بافت همبند قوی تر وزنه می زنید.

 

برخلاف بدنسازان، یک کارآموز قدرتی معمولی، هیکلی کاملا تراشیده ندارد. آنها معمولا درصد چربی بدن بالاتری خواهند داشت و اندام آنها به جای براق و باریک، اغلب قالب دار و توپر است. اما وقتی زمان استفاده از عضلات فرا می رسد، آنها قدرت و استقامت بسیار کاربردی تری نسبت به یک بدنساز دارند.

 

چگونه یک کارآموز قدرتی باشید، نه یک بدنساز: 

به جای فرم ایده آل، حداکثر وزن را هدف قرار دهید.

برای هر عضله، تعداد ست های مناسب را انجام دهید.

تاب نخورید، حرکت ناگهانی یا تقلب نکنید بلکه از حرکات آهسته و دقیق در تمرین تان استفاده کنید. اگر این به معنای پایین آوردن وزنتان است، این کار را انجام دهید.

روی ساخت هر گروه عضلانی به طور مساوی تمرکز کنید، نه فقط عضلات آشکار

حرکت برونگرا (پایین آوردن) را به اندازه حرکت درون گرا (بالا بردن) کنترل کنید. حرکت برونگرای آهسته تر می تواند به رشد عضلانی جدی منجر شود.

هرگز مفاصل تان را قفل نکنید.

 

مگر در مواردی که می خواهید یک بدنساز رقابتی شوید، دنبال کردن تمرین قدرتی در باشگاه همیشه کار هوشمندانه ای است. بدنسازی ممکن است یک راه خوب برای پرورش عضلات بزرگ و حجیم باشد اما در افزایش قدرت که فعالیت های زندگی روزانه شما را بسیار ساده تر خواهد کرد، کمکی به شما نمی کند.

ورزش باعث کاهش وزن نمی‌شود

ورزش باعث کاهش وزن نمی‌شود

مجموعه: زیبایی اندام

کنترل وزن وتناسب اندام

ورزش فاکتور اصلی برای کنترل وزن نیست

 

مطالعات انجام شده در دانشگاه لویولا آمریکا نشان داده که ورزش فاکتور اصلی برای کنترل وزن نیست.

 

محققان دانشگاه لویولا با بررسی افراد بزرگسال و جوان دریافتند که میزان فعالیت فیزیکی و میزان نشستن هیچ کدام با افزایش وزن در ارتباط نیستند.

 لوازم ورزشی

سیر این تحقیقات می‌گوید داشتن فعالیت فیزیکی نمی‌تواند از افزایش وزن شما جلوگیری کند. داشتن فعالیت فیزیکی به سلامتی کمک می‌کند و احتمال بیماری قلبی، دیابت و سرطان را کاهش می‌دهد و بر روحیه نیز تاثیرگذار است. افرادی که ورزش می‌کنند بیشتر زندگی می‌کنند و سالم‌تر هستند. اما فعالیت فیزیکی با وجود اینکه باعث کالری‌سوزی می‌شود، اشتها را نیز افزایش می‌دهد و زمانی که استراحت می‌کنیم کمتر غذا می‌خورید.

 

در این مطالعات افرادی از کشورهای متفاوت مورد بررسی قرار گرفتند. حتی بررسی‌های انجام شده نشان داده است افرادی که تحرک لازم را دارند میزان بیشتری هر ساله وزن اضافه می‌کنند تا کسانی که اصلا فعالیت ندارند.

 

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

برترین‌ها: رستوران‌های فضای باز معمولاً برای کسانی که ترجیح می‌دهند زیر سقف آسمان در فضای آزاد باشند و هوایی تازه کنند گزینه‌های ایده آلی به شمار می‌روند. در این میان با توجه به شیوع ویروس کرونا و ضرورت حفظ و رعایت پروتکل‌های بهداشتی، رستوران‌های فضای باز انتخاب‌های هوشمندانه‌تر و مطمئن‌تری خواهند بود. به همین دلیل هم در این مطلب با شما هستیم تا بهترین رستوران فضای باز در تهران را معرفی کنیم. پس با ما همراه باشید.

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

جهت رزرو رستوران و سفره خانه سنتی شومینه در لواسان همین حالا تماس بگیرید.

۰۲۱-۲۶۵۵۸۷۸۷

۰۲۱-۲۶۵۵۸۷۸۸

بهترین رستوران فضای باز در تهران

با افزایش محبوبیت رستوران‌های فضای باز در میان مردم، رستوران‌های زیادی با این ویژگی در سراسر کشور ساخته شدند. رستوران‌های فضای باز در تهران محبوبیت بیشتری یافتند و تعداد این نوع از رستوران‌ها در تهران و اطراف آن افزایش یافت. همین موضوع سبب گشت که انتخاب بهترین رستوران فضای باز دشوارتر گردد.

طبیعتا رستوران‌های فضای باز دارای مزایایی هستند که رستوران‌های فضای بسته این مزایا را به همراه ندارند. همین مزایا نیز محبوبیت این رستوران‌ها را دو چندان می‌کنند. در ادامه راهنمای شما خواهیم بود تا با آگاهی از مزایای رستوران های فضای باز در تهران و ویژگی‌های بهترین رستوران فضای باز در تهران، بهترین انتخاب را داشته باشید و از انتخاب خود لذت ببرید. 

مزایای رستوران فضای باز در تهران

داشتن فضای باز، بزرگترین مزایای این رستوران‌ها به حساب می‌آید. این فضای باز می‌تواند از انتقال هرگونه بیماری جلوگیری کند و همین موضوع احتمال انتقال ویروس کرونا را نیز به حداقل می‌رساند. برخی دیگر از مزایای رستوران‌های فضای باز در تهران به شرح زیر هستند:

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

  • اکثر رستوران‌های فضای باز در اطراف تهران قرار دارند و همین موضوع سبب می‌گردد از الودگی هوای حاکم در داخل شهر تهران دور شوید.
  • لذت خوردن غذای باکیفیت در هوای آزاد
  • بهره بردن از هوای خنک، دلچسب و به دور از آلودگی‌ها و بیماری‌ها

بهترین رستوران فضای باز در تهران چه ویژگی‌هایی دارد؟

بهترین رستوران فضای باز در تهران ویژگی‌هایی دارد که آن را از سایر رستوران‌ها متمایز می‌سازد و سبب می‌گردد که در لیست تمام رستوران‌های فضای باز تهران و اطراف تهران، به عنوان بهترین انتخاب شود. برخی از اصلی‌ترین ویژگی‌های بهترین رستوران فضای باز در تهران به شرح زیر می‌باشد:

دوچرخه سواری

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

@shoominerest

  • دارای دکوراسیون شیک و صمیمی در فضای باز
  • دارای منوی کامل از بهترین غذاها
  • کیفیت بالای غذاها
  • خدمت رسانی سریع و آماده‌سازی سریع و با کیفیت غذا
  • برخورد صحیح کارکنان رستوران با مشتریان
  • مسیر سر راست و ساده برای همه
  • دارای پارکینگ اختصاصی
  • امکان برگزاری مراسم‌ها و دعوت کردن مهمان به آن

بهترین رستوران فضای باز در تهران کدام است؟

به طبع رستوران فضای بازی که دارای ویژگی‌های گفته شده باشد، به عنوان بهترین رستوران فضای باز در تهران شناخته می‌شود. رستوران شومینه با قرار گرفتن در بهترین منطقه لواسان کوچک و با دارا بودن ویژگی‌های گفته شده، به عنوان بهترین رستوران فضای باز در تهران شناخته می‌شود. این رستوران و سفره خانه سنتی علاوه بر فضای باز دارای فضای بسته برای مشتریانی که تمایل به نشستن در فضای بسته دارند نیز دارد.

یکی از بهترین ویژگی‌های این رستوران، داشتن بوردگیم و انواع بازی است. شما می‌توانید با دوستان خود ساعاتی فوق‌العاده جذاب را در فضای زیبای رستوران شومینه بگذرانید و از تمام مزایای این رستوران بهره‌مند شوید.

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

سفره خانه و رستوران سنتی شومینه

مسیر پرپیچ و خم لواسان را که طی می‌کنید به رستوران شومینه می‌رسید. در وهله اول فضای دنج و دلچسب علاوه بر طبیعت دست نخورده رستوران شما را جذب می‌کند، خصوصا در فصل تابستان با هوایی مطبوع و خنک پذیرای مهمانان خود است. از ویژگی های بارز رستوران شومینه می‌توان به منوی کامل و تنوع تنقلات آن خوشمزه اشاره کرد. فضای باز رستوران شامل آلاچیق‌های سنتی و ویژه است. رستوران شومینه با دارا بودن انواع کباب های سنتی و لذیذ ایرانی دل هر مراجعه کننده ای را بدست می آورد.

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

جهت رزرو همین حالا تماس بگیرید.

۰۲۱-۲۶۵۵۸۷۸۷

۰۲۱-۲۶۵۵۸۷۸۸

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

@shoominerest

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

لواسان کوچک، میدان ناران (بسیج)، سینک، رستوران شومینه

غذاهای رستوران شومینه

اگرچه داشتن یک فضای خوب و ایده‌آل یکی از اصلی‌ترین مزایای رستوران‌ها به حساب می‌آید، اما نباید فراموش کنیم که کیفیت غذاها نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. رستورانی که غذای بی کیفیت اما فضای دلنشینی داشته باشد، چندان مورد محبوبیت قرار نمی‌گیرد.پس در نتیجه کیفیت غراها از اهمیت بالایی برخوردار است.

رستوران فضای باز شومینه، با دارا بودن بهترین منوی غذایی و داشتن سرآشپزهایی ماهر، می‌تواند مشتری را کاملا راضی نگه دارد. غذاهای ایرانی، اصلی‌ترین بخش منوی این رستوران هستند، اما از پیش غذاها و دسرهای این رستوران نیز نباید غافل شوید. پیشنهاد ما به شما این است لذت خوردن این غذاهای کم نظیر را در فضای زیبا و آرامش بخش رستوران شومینه تجربه کنید.

در گرمای تابستان، هیچ چیزی به اندازه یک نوشیدنی خنک نمیچسبد. اگر قصد خوردن غذا را نداشته باشید، شومینه برای شما بهترین بستنی‌ها و نوشیدنی‌ها را نیز تدارک دیده است.   می‌توانید در این هوای گرم، یک نوشیدنی خوشمزه و خنک را در کنار دوستان خود و رستوران شومینه تجربه کنید.

بهترین رستوران‌های فضای باز در تهران

ماجرای گنج‌های گمشده هیتلر چه بود؟

ماجرای گنج‌های گمشده هیتلر چه بود؟

روزنامه خراسان: به تازگی صد‌ها شیء و سند محرمانه متعلق به نازی‌های آلمان در پشت دیوار ساختمانی در این کشور که در سیل ماه گذشته میلادی آسیب دیده بود، کشف شد.

گنج‌های گمشده هیتلر کشف شد

با وجود گذشت چند دهه از پایان جنگ جهانی دوم، جویندگان گنج هنوز در جست و جوی محل اختفای گنج‌های به جا مانده از ارتش نازی و هیتلر در نقاط مختلف اروپا هستند البته گنج‌هایی تاکنون کشف شده و عده زیادی معتقدند هنوز گنجینه بزرگی از گنج‌های ارتش نازی پیدا نشده و در جست و جوی آن هستند. با این حال روز گذشته خبری در خصوص پیدا شدن صد‌ها شیء و سند محرمانه متعلق به نازی‌های آلمان از جمله پرتره‌ای از چهره آدولف هیتلر در پشت دیوار ساختمانی در این کشور که در سیل ماه گذشته میلادی آسیب دیده بود، منتشر شد که بازتاب زیادی یافت و جویندگان گنج را بیش از پیش به پیدا کردن گنج‌های باقی مانده از دوران هیتلر ترغیب کرد. امروز در این گزارش در کنار پرداختن به گنج‌های پیدا شده از ارتش نازی از گنج‌هایی که برخی معتقدند هنوز پیدا نشده نوشته ایم و به این موضوع پرداخته ایم که این گنج‌ها از کجا به دست آمده بودند.

این گنجینه بزرگ از کجا آمده؟

در اواخر دهه ۳۰ میلادی ذخیره ارزی نازی‌ها بسیار کم شد، نازی‌ها برای جبران کمبود ارز و طلا، به تاراج دارایی‌های اتریش، بخش‌های اشغال شده چکسلواکی و دانتزینگ روی آوردند. باور رایج این است که این سه منبع، ذخیره طلای آلمان را تا سال ۱۹۳۹ به ارزش ۷۱ میلیون دلار رساند. البته پایگاه مکاتبات خزانه داری انگلستان نوشته، نازی‌ها از دولت‌های خارجی بیش از ۵۵۰ میلیون دلار طلا اخاذی کردند که ۲۲۳ میلیون دلار آن از دولت بلژیک و ۱۹۳ میلیون دلار آن از دولت هلند بود. در کنار این مبالغ باید طلا‌ها و دیگر وسایل دزدیده شده از شهروندان و شرکت‌های خصوصی کشور‌های اشغال شده را اضافه کرد. تصاویری از جعبه‌های کشف شده که پر از حلقه‌های ازدواج مردان و زنان بودند در فضای مجازی قابل مشاهده است به جز این ساعت‌های جیبی، جعبه سیگار، جواهرات و دندان‌های طلای مردم هم توسط نازی‌ها به سرقت می‌رفت. بقیه اموال قربانیان مانند خانه‌های آن ها، نقاشی‌ها و آثار هنری، سهام بانکی و دیگر موارد مشابه قبل از رفتن آن‌ها به اردوگاه‌ها ضبط و نگهداری می‌شد.


سیلی که گنجینه را رو کرد

سیل اخیر در آلمان باعث شد یکی از گنجینه‌های نازی‌ها رو شود و در رویدادی اتفاقی، صد‌ها شیء و سند محرمانه متعلق به نازی‌های آلمان از جمله پرتره‌ای از چهره آدولف هیتلر در پشت دیوار ساختمانی در این کشور که در سیل ماه گذشته میلادی آسیب دیده بود، کشف شد. دیلی میل در این باره نوشته یک معلم تاریخ که در حال تمیز کردن خانه عمه خود در غرب شهر «هاگن» آلمان بود، این اشیای مخفی شده را در پشت دیواری پیدا می‌کند. این ساختمان قبلا مقر محلی سابق «سازمان رفاه ملی ناسیونال سوسیالیستی» در آلمان نازی بود.

دوچرخه

گنج‌های گمشده هیتلر کشف شد


گنجینه‌ای در لهستان

سال ۲۰۱۶ میلادی هم جست و جو گران گنج توانستند ۴۸ جعبه طلای پنهان هیتلر به ارزش نزدیک به نیم میلیارد پوند را در کاخ لهستان که توسط نیرو‌های نازی در آن جا پنهان شده بود، کشف کنند. این تیم، کاوش باستان شناسی خود را در کاخ متعلق به قرن ۱۸ در روستای مینکوفسکی در جنوب لهستان آغاز کردند و توانستند ۱۰ تن طلا و سایر ثروت‌ها را در این کاخ کشف کنند. گفته می‌شود این گنجینه در اواخر جنگ جهانی دوم به دستور هیتلر، برای تأمین بودجه ارتش رایش چهارم به سرقت رفت. تصور می‌شود که این صندوق از جواهرات و اموال نخبگان آلمان که در این منطقه زندگی می‌کردند و برای جلوگیری از ربوده شدن آن‌ها توسط ارتش سرخ روسیه به نازی‌ها داده بودند، پر شده است.

گنج‌های گمشده هیتلر کشف شد


گنجینه نازی‌ها در آرژانتین

یکی دیگر از گنجینه‌های نازی‌ها سال ۲۰۱۷ در آرژانتین کشف شد. بنا به گزارش یورونیوز، پلیس در سال ۲۰۱۷ در بوینس آیرس مجموعه قابل توجهی از اشیا و متعلقات اعضای حزب نازی آلمان را کشف کرد که شماری از این اشیا به هیتلر تعلق داشت. بسیاری از مقامات حزب نازی پس از سقوط حکومت رایش سوم در آلمان به بوینس آیرس گریختند و این شهر به سرپناهی برای آنان بدل شد. در مجموعه کشف شده در کنار همه جواهرات، اسلحه و ... یک نگاتیو عکس وجود دارد که در آن هیتلر ذره‌بینی را در دست گرفته و این ذره بین هم در میان اشیای کشف شده موجود است و مورخان اصالت آن را تایید کرده اند.

گنج‌های گمشده هیتلر کشف شد


مخفیگاه سری گنج‌های هیتلر

بعد از ورود آمریکایی‌ها به خاک آلمان در مارس ۱۹۴۵ با افشای دو زن فرانسوی از محل ذخایر طلای هیتلر، آمریکایی‌ها توانستند وارد معدنی شوند که در آن بیش از ۲۵۰ میلیون دلار طلا وجود داشت. البته رسیدن به این معدن باعث کشته شدن دو هزار نفر شد و آلمانی‌ها به شدت از آن مراقبت می‌کردند، با این حال اتاقی حدودا ۲۵ در ۵۰ متر با ارتفاع ۴ متر کشف شد که در آن بخش بزرگی از ثروت آلمان نازی را در خود جای داده بود. در این اتاق ۸،۱۹۸ شمش طلا کشف شد.

گنج‌های گمشده هیتلر کشف شد


گنج گمشده نازی‌های آلمان

با این حال هنوز برخی معتقدند که مقدار قابل توجهی از گنج هیتلر و حزب نازی پیدا نشده و گفته می‌شود این گنج گمشده محدود به سکه و طلا نیست و سلاح‌های فوق سری و بسیار مرموزی را که در اختیار حزب نازی بوده هم شامل می‌شود. شاید به همین دلیل است که بسیاری از کشف شدن آن‌ها واهمه دارند.

اتفاقا این گاندو را باید دو بار دید!

اتفاقا این گاندو را باید دو بار دید!

روزنامه آفتاب یزد - رضا بردستانی: «گاندو» اگرچه در اصل نام نوعی «تمساح پوزه کوتاه» در نواحی شرقی ایران است، اما در اذهانِ ایرانی ها، سریالی «امنیتی - اطلاعاتی» حاویِ پرونده‌ای مهم در ابعادِ ملی و بین المللی است که خطوط مشخصی را دنبال می‌کند. گاندو با مراحل دستگیری تا مبادله‌ی «جیسون رضائیان» فصل نخست خود را سپری کرد و از همانجا راهی پرونده‌ی مذاکرات هسته‌ای شد تا به یکی از پرچالش‌ترین سریال‌های دهه‌های اخیر تلویزیون تبدیل شود. در میانه پخش، وقتی دعوا‌ها بالاگرفت صلاح بر این پایه استوار شد تا باقیمانده‌ی این سریال در هنگامه‌ای به میان مردم بازگردد که دولتِ حسنِ روحانی به تاریخ دولت‌های پس از انقلاب پیوسته و حال بعدِ جا به جایی قدرت در پاستور، «گاندو» روی آنتن می‌رود تا معلوم شود همه‌ی این سریال دروغ است یا فقط در بخش‌هایی بزرگنمایی شده تا حواس بعدی‌ها بیشتر جمع باشد؟!

گاندو

 به عقب بازگردیم، به ۹۵ سال قبل؛ به سال ۱۳۰۶ شمسی یا ۱۹۲۷ میلادی؛ زیر فشار شدید شورویِ سابق بر ایران برای کنترلِ تجارت با مسکو، تمام تلاش‌ها این بود که در قالب معاهده‌ای تجاری، سلطه‌ی تجاری به شکلی تضمین شده باقی بماند. در چنین حال و هوایی مذاکرات باید با هوشیاری و احتیاط بسیار زیاد انجام می‌شد. «علی قلی خان انصاری - مشاورالممالک - به عنوان سرتیم مذاکره کننده انتخاب شد. او به عنوان وزیر امور خارجه راهی مسکو شد تا با «کاراخان» همتای شورویایی خود به مذاکره و عقد قرار داد بپردازد اما...

«شوروی مصمم بود مذاکرات را به نفعِ خود پیش ببرد و بدین منظور تلاش کرد انتخاب مذاکره کننده‌ی کاردان از سوی شاه را بی‌اثر کند. مسکو برای تحقق این هدف، به فعالیت‌های جاسوسی در تهران دست زد. در حالی که «کاراخان» به «انصاری» از مقاصد خیرخواهانه‌ی شوروی در قبال ایران می‌گفت، کارگزاران شوروی در تهران کارشناس رمز کابینه‌ی دولت را اجیر کرده بودند. بر اساسِ گزارش «آگابکوف»، که گرداننده‌ی شبکه‌ی اتباع شوروی در ایران بود، گارشناس رمز کابینه «تمام دستورالعمل هایی» را که دولت ایران برای مذاکره کننده‌ی خود در مسکو می‌فرستاد، در اختیار شوروی قرار می‌داد... تاریخ سیاست خارجی در ایران، روح الله رمضانی، ص: ۲۶۰» این بازگشت به گذشته‌ای ۹۵ساله بدین خاطر بود که بگوییم؛ حتی اگر مدرن و پسامدرنیزه شدنِ جهان را بپذیریم، قاعده‌ی سیاست و مذاکره و جاسوسی بر همان قواعد ۱۰۰ یا حتی ۲۰۰ سال گذشته استوار است یعنی کشوری می‌تواند در مذاکرات دستِ بالا را داشته باشد که موفق شود از طرف‌های مقابل اطلاعات بیشتری در اختیار داشته باشد حال می‌خواهد «کارشناس رمز کابینه‌ی زمان رضا شاه» باشد خواه: «موسی پور» شخصیتی که در گاندو کلید بسیاری از مسائل است و گویا هم اکنون نیز فراری و ساکن انگلستان است.

«محمدعلی موسی‌پور» گاندو کیست؟

فصل دوم سریال گاندو روایتی حول محور نفوذ و حضور افراد دو تابعیتی در وزارت خارجه و تیم مذاکرات هسته‌ای است. در گاندو فردی دو تابعیتی به نام موسی‌پور با نقش‌آفرینی شهرام قائدی به تصویر کشیده می‌شود که با سیستم اطلاعاتی انگلیس (MI۶) ارتباط دارد. موسی‌پور با همکاری دستگاه جاسوسی انگلیس، قصد نفوذ در سرویس اطلاعاتی کشور و همچنین جاسوسی در مذاکرات هسته‌ای را دارد. آن طور که برخی نوشته‌اند و حتی «جواد کریمی قدوسی» نیز بر ان تاکید دارد؛ موسی‌پور سریال گاندوهمان محمد علی شعبانی، از مشاوران سابق محمدجواد ظریف و یکی از افراد دو تابعیتی تیم مذاکرات هسته‌ای است.

گاندو

در باره‌ی او نوشته اند: «شعبانی کارآموز سابق شورای ملی ایرانیان آمریکا یا نایاک در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) است. او همان سال به اسراییل سفر کرد و با نهاد‌ها و افراد بسیاری از جمله مئیر جاودانفر دیدار کرد. وی ۱۳۹۰ به ایران برگشت و «به‌رغم سفر به اسراییل و کار در نایاک» کارمند حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و سردبیر نشریه انگلیسی مرکز تحقیقات شد. شعبانی در مذاکرات هسته‌ای نقش مسئول رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی تیم مذاکرات را برعهده داشته و در زمان مذاکرات هسته‌ای نیز از برجام در رسانه‌های غربی دفاع می‌کرد. بنا بر گفته جواد کریمی قدوسی، نماینده مشهد در مجلس، شعبانی در طول مذاکرات هسته‌ای جریان رسانه‌ای داخل و دیگر کشور‌ها را هماهنگ می‌کرده و هم اکنون فراری است. طبق گزارشات، شعبانی اکنون ساکن انگلیس می‌باشد.»

 غلامرضا رحمانی؛ فردی با شش پست مهم و پسرعموی مقامات بالا

گاندو

نفر بعدی، غلامرضا رحمانی است، فردی که گویا شش پست بسیار مهم در اختیار دارد و پسرعموی یکی از مقامات بالای کشور است، فردی که برای سفارت و سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی ایران و انگلستان شناخته شده و در عین حال مهم و حساسیت برانگیز است.

شارلوت والرِ گاندو کیست؟

پیشتر گمان می‌رفت که «شارلوت» همان «کایلی مور گیلبرت» است که با سه زندانی ایرانی مبادله شد، اما با بررسی‌های دقیق‌تر مشخص می‌شود شارلوت افسر اطلاعاتی انگلیس (۳۲ساله) با نام مستعار «لوتی» است که در انتخابات سال ۹۴ ایران به صورت مخفیانه اقدام به فیلمبرداری از مجموعه‌های حساس کشور کرده بود. در باره‌ی او نوشته اند: «دارای سطح اطلاعاتی بالا بود به طوری که سفیر انگلیس در تهران و هیچ کدام از اعضای سفارت حق پرس‌وجو از اقدامات وی را نداشتند و به طور مستقل وارد عمل می‌شد.

گاندو

اهانت به سایر دیپلمات‌ها و معطل نمودن آن‌ها در امور دیپلماتیک، از شاخصه‌های رفتاری او است. «لوتی» یا همان «شارلوت» با دیپلمات کشور‌های مصر، پاکستان، کویت، گرجستان، آلمان، فرانسه ارتباط داشته و شبکه جمع آوری گسترده اطلاعات را از دیپلمات‌های سایر کشور‌ها فراهم کرده بود. نامبرده علاوه بر ایران، تمرکز ویژه‌ای بر حوزه یمن، سوریه و نقش ایران در این کشور‌ها داشت و محل جلسات هماهنگی را در سفارت انگلیس و عموما با حضور دیپلمات‌های فرانسوی برگزار می‌کرد. «لوتی» همچنین در زمان حضور خود در ایران به طور جدی پیگیر بورسیه چونینگ (برای جذب نخبگان ایرانی توسط سرویس انگلیس) بود.

چرا این «گاندو» را باید «دوبار» دید؟!

این روز‌ها یا به تعبیری صحیح‌تر این شب ها، ادامه‌ی گاندو بی‌هیچ حرف و حدیثی (!) روی آنتن می‌رود. یک سریال تلویزیونی با انواع جلوه‌های سینمایی و داستان‌هایی که به صورتی موازی، کمک می‌کنند یک پرونده که سازندگان و نویسنده‌ی این سریال مدعی واقعی بودن آن هستند بازروایت شود.

سریال‌های جنایی - پلیسی یا سیاسی - امنیتی و نیز امنیتی - اطلاعاتی در هر صورت جذابیت‌های خاص خودش را دارد، اما برای این عبارت که «این «گاندو» را باید «دوبار» دید!» دلایلی داریم:

= سریال‌های تلویزیونی در هر صورت نوشته شده‌اند برای سرگرمی، پرکردن اوقات فراغت و القای برخی مسائل اما، «گاندو» یک بیانیه‌ی سیاسی - امنیتی است که دستِ بر قضا در کنار سرگرم کردن و پرکردنِ اوقاتِ فراغت می‌کوشد به برخی از پرسش‌های افکار عمومی پاسخ دهد.

گاندو

= سریال‌های تلویزیونی در نهایت بعدِ اتمام از خود چند تصویر باقی می‌گذارند و یکی - دو تکیه کلام، دیالوگ یا حتی چند چهره‌ی جدید، اما «گاندو» گویا قرار نیست تمام شود و گویی می‌خواهد بخشی از زندگی مردم و تلویزیون باقی بماند.

= سریال‌هایی که در چندین و چند قسمت تهیه و تولید و پخش می‌شوند از یک جایی به بعد، بیننده را عادت می‌دهند به برخی کاراکترها، رفتار‌ها و داستان‌هایی که حدس زدنِ بعضی از آن‌ها اصلاً سخت نیست و این یعنی «گاندو» می‌شود شبیهِ بسیاری از سریال‌های شبانه‌ای که هر شب از شبکه‌های سیما پخش و بار‌ها بازتکرار می‌شود.

= سریال‌ها اگر شبیه هم و یک بار دیده شوند باعث خواهد شد تا حرف ها، نکته‌ها و دقایقی که باید، دیده و شنیده نشود فلذا معتقدیم سریال‌های پر حرف و حدیث و چالش برانگیز و پرحاشیه، دوبار باید دیده شود چه بسا حرف‌های ناگفته‌ای لا به لای سفیدخوانی‌های متن و دیالوگ‌ها و بازی‌ها دیده و شنیده شود!

 ۴ قسمت و چندین موضوع مهم

از بعدِ نیمه تمام ماندنِ گاندو در اسفند ۹۹ تا این روز‌ها که باقیمانده‌ی گاندو در حالِ پخش است تنها نکته‌ای که در اذهان دست به دست می‌شود این که؛ سریالی ساخته شده، سفارشی برای زیر سوال بردن تیم مذاکره کننده‌ی هسته‌ای و یا شاید محکوم کردنِ دستگاه دیپلماسی و حتی حمله به دولتِ تمام شده‌ی «حسن روحانی» است، اما نکته‌های دیگری نیز وجود دارد که شاید اشاره به آن ها، توجهِ بیشتری را معطوف به ریزه‌کاری‌های این سریال کند:
= فردِ محوری داستان، «محمدعلی موسی پور» یا همان محمدعلی شعبانی است. سریال گواهی می‌دهد نیرو‌های امنیتی - اطلاعاتی روی او کاملاً اشراف داشته و دقیقه‌ای از او غافل نیستند، اما اینک او در لندن به سر می‌برد و این یعنی او توانسته از چنگ نیرو‌های امنیتی ایران فرار کند حال چرا، یا در ادامه‌ی ماجرا بدان خواهند پرداخت یا چیزی شبیه موضوع فرار «محمودرضا خاوری» به یک معما بدل خواهدشد!

تلخ‌تر این که در یکی از سکانس ها، یکی از فعالان «آی. تی» پوشه‌ی محتوی برخی مدارک را به موسی‌پور تحویل می‌دهد، پوشه‌ای که مربوط می‌شود به شبکه‌ی فیبر نوریِ «عسلویه»، بعدتر در یک کافه، این اسناد و دیگر اسنادِ مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران به «شارلوت»، آن هم درست زیر نگاه امنیتی‌ها تحویل داده می‌شود.

= کشور‌های جهان نمی‌توانند کتمان کنند که بدل به جولانگاهی برای جاسوس‌های یک یا چندجانبه هستند حتی حالا که به ظاهر دورانِ جنگ سرد به پایان رسیده است. «گاندو» نشان می‌دهد دستگاه امنیتی و اطلاعاتی ایران، نه تنها در سفارت انگلستان در تهران که در مقر اصلی «MI۶» نیز نیرو و نفوذی دارد آن هم یک نفوذی کارکشته و آموزش دیده (!) بدل این ماجرا می‌شود این که ممکن است نفوذی در دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ما نیز وجود داشته باشد که اگر نداشت، موضوعاتی که سال‌ها با آن دست و گریبان هستیم سامان گرفته بود.

گاندو

= موضوع یا مورد موسی‌پور بسیار عجیب است؛ وی هدف اصلی است، در تور نیرو‌های امنیتی و اطلاعاتی است دفتر کار، منزل و تمامی تماس‌ها و رفت و آمد‌های وی از نزدیک شنود و نظاره می‌شود، اما همچنان با بسیاری ارتباط دارد، تبادل اطلاعات می‌کند و جمع‌بندی شده‌ی اطلاعات را به آسانی در اختیار «شارلوت» می‌گذارد (!) شوربختیِ ماجرا این که می‌دانند وی یک هدف بیشتر ندارد و آن ضربه زدن به نظام است.

= دیالوگی در این سریال وجود دارد که ربطی به روحانی و رئیسی بودگی رئیس جمهور ندارد، یک «باگ» بزرگ است که هرگونه مبارزه با فساد و اخلال در امور اقتصادی را ناممکن می‌سازد؛ رحمانی از یکی از مقاماتِ بانک مرکزی بر اساس خواسته‌ی سفارت انگلستان می‌خواهد تا بازگشتِ دلار‌های به دست آمده از صادرات با تاخیر به ایران بازگردد تا نظام آسیب ببیند، از سویی دیگر اخلال در بازار ارز به صورت شبکه‌ای دنبال می‌شود در یک سکانس وقتی آن مقام بانک مرکزی به رحمانی می‌گوید: «قوانین اجازه‌ی برخی مانور‌ها را نمی‌دهد!» رحمانی در پاسخ می‌گوید: «تبصره‌ها را دریاب! قوانین قفل و تبصره‌ها کلید هر قفل بازنشدنی هستند.»

سفیدخوانیِ این دیالوگ و این سکانس می‌شود این که حتی اگر به ازای هر مدیر و مسئول و حتی مقام عالی رتبه، دو یا چند نیروی اطلاعاتی-امنیتی به کار گیریم بازهم این تبصره ها، دالانی برای دور زدنِ قوانین هستند و این یعنی مبارزه با فساد و فاسدان، سرِکار گذاشتنِ اذهان است، چون تا راه‌های شبه قانونی اصلاح نشود ره به جایی نخواهیم برد!

= یکی از مسائلی که در این سریال، خیلی پررنگ نشان داده می‌شود، حضور پیوسته‌ی مقامات حتی با مسئولیت‌های حساس در سفارت انگلستان و نیز اصرار طرف انگلیسی به این حضور‌ها است موضوعی که به دودوزه بازی بریتانیایی‌ها مربوط است آن‌ها با یک تیر چند هدف را مورد حمله قرار می‌دهند: به آن چه می‌خواهند دست پیدا می‌کنند - برای فردهمکاری کننده حاشیه‌ی امنی برجا نمی‌گذارند - از همان حضور‌ها و ملاقات‌های مستقیم بر علیه همان فرد برای تهدید و ادامه‌ی همکاری استفاده می‌کنند - خیلی علنی به کسب اطلاعات می‌پردازند!

امین سلطانپور

گاندو

= «شارلوت» افسر کاربلدی است، تندخو است، بی‌ادب است و در کار با احدی حتی مقامات ارشدسفارت در ایران شوخی ندارد. شارلوت یک «زن» است گویی بیگانه فهمیده «دلار» و «زن» هر زبانی را می‌بندد!

= دیالوگ‌های شارلوت، تسلط او بر جامعه‌ی ایرانی و از همه مهم تر، گشت و گذارِ آزادانه‌ی او البته زیر نگاه مراقبِ امنیتی‌ها جای بررسی دارد؛ او می‌گوید: «ما و ایرانی‌ها به شرایط پیچیده عادت داریم.»، «او می‌گوید تغییر دولت در ایران یعنی به اتمام رسیدنِ یک پروسه و شروع پروسه‌ای جدید»، «او می‌گوید: کشتی‌ها را باید سوزاند تا به برگشتن فکر نکرد!»

لابد می‌پذیریم که انگلیسی‌ها تعهدی ندارند مبنی بر این که از دولت اعتدالی جاسوسی کنند، اما از دولت اصولگرا جاسوسی نکنند پس لابد گاندو نباید نگاه گروهی و حزبی داشته باشد و گویا ندارد، چون شارلوتِ گاندو می‌گوید: «ما به شرایط پیچیده عادت داریم!»، چون شارلوتِ گاندو می‌گوید: «ایران برای لندن مهم است به ۱۰۰۱ دلیل» و این ربطی به تغییر دولت در ایران ندارد!

= دیالوگی دیگر موضوع را به تاریخ ربط می‌دهد؛ شارلوت به رحمانی می‌گوید: «ایران و انگلستان در جنگ به سر می‌برند.» شرایطِ جنگی تعاریفِ خاص خودش را دارد که گویا ما فراموش کرده‌ایم یعنی دولت متخاصم در پایتخت ما سفارتخانه دارد و کارمندانِ سفارت که از نظرِ «گاندو» تماماً از افسران زبده و کارآزموده‌ی MI۶ هستند آزادانه در کشوری که با آن در نبرد است رفت و آمد دارند!

 نکته‌ی پایانی

در سکانسی به نظر منِ شاهکار، شارلوت و رحمانی رو در رو می‌شوند، اما «رحمانی» یعنی «ایران» زمینگیر است، اما «شارلوت» یعنی انگلستان، ایستاده و محکم است، انگلستان در قامت شارلوت، ایرانِ در قامتِ رحمانی را در خاک خودش تهدید می‌کند، مجبور به همراهی و خیانت به کشورش می‌شود آن هم فقط با یک ترفند ساده؛ شارلوت می‌گوید: «انتخاب با خود تو است یا سواحل انگلستان یا دادگاه‌های ایران!»

گاندو

بغض می‌کنیم و باور نمی‌کنیم در سرزمینی زندگی می‌کنیم که مسئولانی اینچنینی دارد، می‌گذاریم به حساب بزرگنمایی، اما از خودمان می‌پرسیم اگر ذره‌ای از این سریال حقیقت داشته باشد، ایران هرگز قد راست نخواهد کرد! این سریال همچنان هر شب پخش می‌شود روی خطی مشخص، نیرو‌های امنیتی - اطلاعاتی به وظایف خود عمل می‌کنند، اما گاهی از خط و خطوط قرمز و برخی شخصیت‌ها می‌ترسند و این یعنی قدرتی مافوق تمامی قدرت‌ها می‌کوشد قانون در این سرزمین ناقص اجرا شود و همین ناقص اجرا شدنِ قانون باعث می‌شود امنیتی که برای آن خون داده‌ایم به بازی گرفته شود، شهادت دانشمندان هسته ای، به یغما رفتن مدارکی مهم و نابود شدنِ بخشی از مسئولان حتی فهیم و با تجربه به ما می‌گوید برخی خط قرمز‌ها اگر شکسته نشود با تغییرِ صدباره‌ی دولت‌ها و وزرا و مسئولان، آب هم از آب تکان نخواهد خورد.

بهترین و زبده‌ترین تیمِ مذاکره کننده وقتی در مقابل دشمنی تا بنِ دندان مسلح قرار گیرد، دشمنی که «اسب تروا»‌ی او در ایران اطلاعاتِ دسته‌بندی شده را روی میز مذاکره کننده به نفع دشمن و به ضرر ایران چیده باشد عملاً دست بسته است، ظریف باشد یا جلیلی، ماجرا یکسان است و این یعنی، «گاندو» می‌کوشد به ما بگوید؛ خلا‌ها را باید پرکرد، حفره‌ها را پوشانید راه چاره در مذاکره نکردن نیست در چگونه مذاکره‌کردن است. نمی‌شود وارد اتاق مذاکره‌ای شد که از قبل همه‌ی داشته‌های ما روی میز طرف مقابل چیده شده است. با همه‌ی این تفاسیر؛ حالا حق داریم که بگوییم: «این «گاندو» را باید «دوبار» دید!»؟!