موفقیت شگفتانگیز ناسا در نمونهبرداری از یک سیارک |
دیجیاتو: فضاپیمای «OSIRIS-REx» به تازگی توانسته روی سیارک «بنو» فرود بیاید و برای چندین ثانیه سطح این سیارک را لمس کند، اما چرا ناسا دست به چنین عملیاتی زده و این ماموریت چه اهمیتی دارد صنایع فضایی در سالهای اخیر پیشرفت شگرفی را تجربه کرده و جدیدترین موفقیت در این بخش مربوط به فرود موفق فضاپیمای ناسا روی یک سیارک در فاصله ۳۲۲ میلیون کیلومتری زمین میشود. ناسا به همراه مهندسان کمپانی شریک خود به نام «لاکهید مارتین» به چنین موفقیتی دست پیدا کرده و این فضاپیما توانسته تنها برای ۱۰ ثانیه سطح این سیارک را لمس کند انتظار میرود بازوی رباتیک این فضاپیما در همین زمان از سطح بنو نمونهبرداری کرده باشد، با این ناسا هنوز نتوانسته چنین موضوعی را تایید کند و انتظار میرود تا چند روز دیگر موفقیت OSIRIS-REx در جمعآوری نمونه از سطح این سیارک مشخص شود. اگر چنین عملیاتی موفق بوده باشد، در سال ۲۰۲۳ دانشمندان روی زمین به نمونهای به بنو دست پیدا خواهند کرد. ماموریت فضاپیمای OSIRIS-REx نام این فضاپیما کوتاه شده عبارتهای مبدا، تفسیر طیفی، شناسایی منابع و کاوشگر امن سنگپوشه است و ماموریت آن از سال ۲۰۰۴ در جریان است. تقریبا ۱۸ دقیقه پس از فرود این فضاپیما روی سیارک بنو، سیگنال مربوط به آن به زمین رسید و اعضای کنترل ماموریت چنین موفقیتی را جشن گرفتند. محقق اصلی این ماموریت، «دانته لائورتا» در پخش زنده ناسا برای این ماموریت اعلام کرد: «نمیتوانم چنین موفقیتی را باور کنم. فضاپیما توانست تمام کارهایی که قرار بود را انجام دهد.» هدف اصلی این فضاپیما، جمعآوری نمونهای به وزن ۶۰ گرم است که برای درک بهتر میتوان آن را با یک بسته چیپس کوچک مقایسه کرد. تا چند روز دیگر از جمعآوری این نمونه توسط OSIRIS-REx مطلع خواهیم شد این فضاپیما از دسامبر ۲۰۱۸ در حال چرخش در اطراف بنو بوده و قصد دارد مارس ۲۰۲۱ این سیارک را همراه با نمونه ترک کند. در نهایت اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، این فضاپیما در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۲ به زمین میرسد. تحقیقات پیرامون این ماموریت میتواند برای یک قرن آینده از اهمیت بالایی برخوردار باشد، چرا که بنو مسیری را طی میکند که خطر برخورد آن با زمین وجود دارد. لائورتا ماه گذشته میلادی گفته بود: «بنو یکی از خطرناکترین سیارکها محسوب میشود که شانس برخورد آن با زمین در قرن بیست و دوم وجود دارد. بخشی از تحقیقات ما مربوط به درک مسیر مداری، اصلاح احتمال ضربه و مستندسازی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن است تا نسلهای آینده بتوانند در صورت لزوم یک ماموریت برای کاهش اثر آن توسعه دهند.» اهمیت جمعآوری نمونه از سیارک در حالی که احتمال برخورد این سیارک به زمین اهمیت بالایی دارد، این موضوع تنها دلیل ناسا برای انجام چنین ماموریتی نیست. با افزایش ماموریتهای فضایی و همچنین طی کردن مسافتهای طولانی، شاید بتوان در سیارکها برای جمعآوری منابع مانند آب که میتواند به اکسیژن و هیدروژن برای سوخت جت تبدیل شود، فرود آمد. اطلاعاتی که ناسا از بنو جمعآوری میکند، شاید بتواند به تلاشهای آینده برای استخراج سیارکها کمک کند. در کنار این موارد، باید به قدمت فوقالعاده بالای سیارکها نیز اشاره کرد. آنها از زمان پیدایش منظومه شمسی یعنی نزدیک به ۴.۵ میلیارد سال پیش وجود دارند. مواد باقیمانده که باعث شکلگیری سیارهها مانند عطارد، زهره، مریخ و زمین شدهاند، پس از گذر زمان به سیارکها تبدیل شدهاند که در طی این سالها شکل اصلی خود را تقریبا حفظ کردهاند. برخی دانشمندان به این موضوع اشاره میکنند که سیارکها مواد اصلی برای حیات را در اختیار زمین قرار دادهاند. این احتمال وجود دارد که محققان روی بنو این نشانهها را پیدا کنند تا نحوه پیدایش زندگی روی سیاره ما مشخص شود در صورتی که این ماموریت با موفقیت انجام شود، یکی از اولینها خواهد بود. فضاپیمای «هایابوسا ۲» ژاپن در ماه دسامبر نمونههای سیارکی را به زمین برمیگرداند، با این حال وزن آن بسیار کمتر از ماموریت ناسا است. لائورتا اعلام کرده: «تمام این کارها برای شناخت ریشههای ما و همچنین پاسخ به تعدادی از اساسیترین سوالات صورت میگیرد: ما از کجا آمدهایم و آیا در هستی تنها هستیم؟» نحوه فرود فضاپیمای OSIRIS-REx اطلاعات اولیه ارسال شده توسط فضاپیمای OSIRIS-REx یک مشکل را مشخص کرد: سطح بنو مقاومتر از چیزی است که ناسا تصور میکرد. فرود یک فضاپیما روی تخت سنگها خطرات مخصوص به خود را دارد و میتواند منجر به واژگونی آن نیز شود. برای کاهش این خطرات، تیم این ماموریت تصمیم گرفت نقطه فرود بسیار کوچکتری را در مقایسه با برنامههای اولیه انتخاب کند. راه گریز این فضاپیما تنها برابر ۸ متر بود در حالی که در ابتدا این راه گریز ۵۰ متر درنظر گرفته شده بود. این موضوع باعث شد که این فضاپیما که اندازهای برابر ۱۵ ون دارد، در فضایی مشابه با ۶ جای پارک فرود بیاید. منطقه فرود به نام «Nightingale» نسبت به بخشهای دیگر تقریبا نرمتر بود و توسط سنگپوشه پوشیده شده است. این مادهای محسوب میشود که OSIRIS-REx میخواهد از آن نمونهبرداری کند. این فضاپیما به آرامی تا ارتفاع ۱ کیلومتری پایین آمد و روی یک تخته سنگ دو قسمتی که کنترلکنندههای ماموریت آن را «کوه رستاخیز» مینامند، مانور داد. OSIRIS-REx دوبار این فرود را تمرین کرده بود و تقریبا تمام اقدامات غیر از دو دقیقه پایانی قابل پیشبینی بود. ادامه فرود این فضاپیما به این صورت بود: پیشرانه شروع به کار کرد، آن را در ارتفاع یک کیلومتری سطح بنو قرار داد و سپس این کاوشگر بازوی جمعآوری نمونه خود را مستقر کرد و دوربین ناوبری خود را به سمت سطح سیارک نشانه گرفت. پس از ۳.۵ ساعت و تقریبا در ارتفاع ۱۲۵ متری سطح بنو، پیشرانه OSIRIS-REx دوباره شروع به فعالیت کرد تا آن را به محل فرود نزدیک کند. پس از گذشت نزدیک به ۱۰ دقیقه و کاهش تقریبا ۸۰ متری ارتفاع، پیشرانهها دوباره شروع به فعالیت کردند تا فضاپیما در نقطه دقیق فرود قرار بگیرد. در صورتی که این دستگاه در نقطه فرود خود سنگهای خطرناک را شناسایی میکرد، نزدیک به ۵ متر از سطح دور میشد، با این حال به نظر میرسد کل ماموریت طبق پیشبینی صورت گرفته است. ظاهرا زمانی که این فضاپیما بازوی خود را باز کرده، توانسته سطح بنو را لمس کند. در صورتی که هیچ مشکلی ایجاد نشده باشد، OSIRIS-REx مقداری گاز نیتروژن از محفظه خود برای جابهجایی سنگپوشه زیر خود منتشر کرده است. در این آشفتگی، احتمالا مقداری از مواد در انتهای بازوی آن جمعآوری شدهاند. مدت زمان کوتاهی پس از لمس سطح، پیشرانه این فضاپیما دوباره شروع به فعالیت کرده و از سطح بنو دور شده است. قدمهای بعدی پس از بازگشت این فضاپیما به مدار بنو، چندین روز طول میکشد تا کنترلکنندههای ماموریت نمونه جمعآوری شده را تجزیه و تحلیل کنند. در صورتی که نمونه برداشت شده از سنگ و گرد و غبار بنو کافی باشد، به این فضاپیما دستور داده میشود که نمونه را برای برگشت به زمین در یک محفظه ذخیره و نگهداری کند اگر وزن نمونه برداشت شده کمتر از ۶۰ گرم باشد، تمام این فرایند یکبار دیگر در ماه ژانویه تکرار میشود، البته این بار در یک محل دیگر فرود خواهد آمد که یک سایت پشتیبان محسوب میشود. مدیر این پروژه، «مایک مورو» ماه گذشته میلادی گفته بود: «محتملترین نتیجه این است که ما در ۲۹ مهر ما سطح سیارک را لمس میکنیم و با نمونه بزرگی از آن جدا میشویم که بیش از حداقل نیاز ما خواهد بود. با این حال بنو مشکلاتی برای ما ایجاد کرده است.» فضاپیمای OSIRIS-REx برای برهم زدن گرد و غبار با خود سه بطری حاوی نیتروژن حمل کرده، بنابراین تا سه بار میتواند تلاش کند و نمونه مناسب از روی این سیارک جمعآوری کند. نحوه ارسال نمونهها به زمین زمانی که این فضاپیما سال ۲۰۲۳ به زمین برسد، کپسول حاوی نمونه را به درون جو زمین پرتاب میکند و سپس این کپسول به همراه چتر نجات در صحرای «یوتا» فرود میآید که ناسا آن را برمیدارد. لائورتا در این زمینه اعلام کرده: «این احتمال وجود دارد که سپتامبر تبدیل به کریسمس شود و این نمونهها از سیارک بنو بهترین هدیهای باشند که میگیریم. برای چنین هدیهای تقریبا ۲۰ سال رویاپردازی کردهام.» این نمونه ۶۰ گرمی در اختیار دانشمندان قرار میگیرد تا روی آن آزمایشهای مختلفی انجام دهند، البته ناسا بخشی از سنگ پوشه را برای پژوهشهای آینده نگه میدارد. این احتمال وجود دارد که دانشمندان در آینده به سوالاتی برسند که ما هم اکنون حتی به آنها فکر هم نمیکنیم و علاوه بر این، شاید نسل آینده به تکنیکهای جدید برای بررسی این نمونهها دست پیدا کند. |
اگه با «زمستون» مشکل شخصی دارین، اینو بخونین | ||||||||||||||
برترینها - ایمان عبدلی: همین اولِ کار تکلیف خودم را با شما مخاطب گرامی مشخص کنم، اینجانب با سه چهار دهه سنی که از خداوند گرفتم، به شما این اطمینان خاطر را میدهم که قطعا، زمستان و تابستان، فصلهای صادقانهتری هستند. فریب بهار و پائیز را نخورید که هر دوی آنها دغلباز و عفریته هستند، تنها هنری هم که دارند، دور زدن تاریخ است، همین پائیز که تازه پشت سرش گذاشتیم که اگر خوب بود شجریان را از ما نمیگرفت! گول رنگهایش را نخورید، پشت این چهرهی رنگینِ به اصطلاح شاعرانه، یک دیو بیرحمِ صیاد زندگی میکند، حالا البته من در این جا با «پائیز» کار ندارم، میخواهم وکیل مدافع زمستان باشم. تکلیف یک چیز دیگر را هم روشن کنم، من مهمترین مراسم زندگیام را به خاطرِ یک برف سنگین زمستانی از دست دادم، اصلا سی ساعت در برف مانده بودم، پس گمان نکنید این یک مواجهه شخصی با «زمستانِ» عزیز است، نخیر، این فریاد دادخواهی از فصلی مظلوم در تقویم است که ما دائم از او گذشتیم، اصلا او را رد کردیم که بهار بیاید، که چه بشود؟ مگر کدام بهار برای ما آورده داشته؟ زمستان برای شما چه کم گذاشته؟ شاید البته شما هم مقصر نباشید، کمی تقصیر سعید دبیریِ نازنین است که آن ترانه زیبا را برای افشین مقدم نوشت، همان که میخواند «زمستون برای تو قشنگه پشت شیشه»، او احتمالا خواسته به شکاف طبقاتی اشاره کند، اما آخر بزرگوار، شما گلایه از فقر داری، چرا این وسط زمستان، کتکخورِ شما شده؟ البته مثلا عالیجناب مهدی اخوان ثالث هم به نوعی دیگر، زمستان را بینصیب نگذاشته، «زمستان است و سرها در گریبان است»، او هم به زبان شعر و طعنه و کنایه خواسته از اختناق بگوید و شجریان هم بینقص اجرایش کرده، اما این وسط اسم زمستان بد در رفته! البته همه هم در حق زمستان کملطفی نمیکنند، مثلا کیومرث پوراحمد در شب یلدایِ بیتکرارش، در آن فصل بازگشت حامد به زندگی، برف کاشته بود، برف میآمد که عشق برمیگشت، پنجره بارِ سنگین برف را نشانمان میداد، وقتی که حامد نرم نرم گذر برگشت عشق به زندگیاش را باور میکرد، اما خب همیشه وزنهی بدخواهانِ زمستان سنگینتر بوده، تا یادم نرفته این را هم بگویم که شمس لنگرودی هم یک شعر درجه یک از برف دارد: «ردِ پای ما در میانِ نرمه تردی از برف» اصلا چرا برای قدردانِ زمستان، معطل این و آن میمانیم، مگر من و شما کم در دهههای فجر ایام مدرسه، خندیدیم و کلاسها را پیچاندیم، مگر آن لبوی نزدیک مدرسه، آن طعم ترش و نمکینِ باقالی را میشود فراموش کرد؟ اصلا مگر اسفندِ نازنین، جایی غیر از زمستان خانه دارد؟ والا بیانصافید، این همه خیر دارد و شما باز بروید برای پائیز شاعرانه بسازید! آنهایی که فیلم «درخشش ابدی یک ذهن پاک» را دیدهاند میدانند که کلمنتاین و جول در زمستان بیشتر عاشق هم بودند، آن فصل دراز کشیدن در برف را یادتان هست؟ چقدر درخشان، چقدر گرم، اصلا این آقای چارلی کافمن، کلا میانهاش با زمستان خوب است، این فیلم اخیرش هم زمستان دارد، اما زمستان به مثابه فصل گرهگشایی و گرما، اسمش بود «من به پایان دادن اوضاع فکر میکنم». اگر طرفدار زمستان هستید ببینیدش، این کشور دوست همسایه هم هم گمان نکنید فقط اردوغان دارد، یک نوری بیگله جیلان دارد که کارش حرف ندارد، «خواب زمستانی» را ببینید تا بهتر متوجه بشوید وقتی از گرمای زمستان حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟ در ضمن این را هم فراموش نکنید که کُرسی و سنت قصه گفتن و شنفتن، ثمره شبهای بلند زمستان است، شاید اگر نبود، خیلی از این قصهها به ما نمیرسید، نه شاهنامهای میماند نه سعدی و فردوسی و حتی حافظ! هزار و یک شب اصلا خاص زمستان است، پایِ زیر کرسی، جمع شدن آدمها در کافهها، نگاههای زیر زیرکی، اینها همه ثمره زمستان، اصلا شاید اگر نبود، کمتر عاشق میشدیم، خیلی کمتر.
|
به بهانه بازپخش خانه سبز؛ سبد سبد ستاره | ||||||
برترینها: بازپخش سریال «خانه سبز» از شبکه نسیم، با استقبال مخاطبان مواجه شده، مروری داشتهایم بر این سریال. شبهای چهارشنبه سال ۷۵ منتظر پخش سریال «خانه سبز»؛ داستانهای خانواده صباحی در آپارتمان سبزشان از شبکه دوم سیما بودیم. «خانه سبز» ادامه مسیری بود که مسعود رسام و بیژن بیرنگ با سریال همسران آن را آغاز کرده بودند. «خانه سبز» جزء مجموعه های تلویزیونی با ژانر اجتماعی- خانوادگی و چاشنی طنز، روایت ساکنان یک خانه بود که با هم نسبت خانوادگی و فامیلی داشتند و در هر قسمت اتفاقات متفاوتی برای آن ها رخ می داد. ساکنان در این آپارتمان عبارت بودند از؛ پدربزرگ و مادربزرگ خانواده صباحی با بازی مرحوم داریوش اسدزاده و مرحوم حمیده خیرآبادی، رضا صباحی و همسرش عاطفه صدر با بازی ماندگار مرحوم خسرو شکیبایی و مهرانه مهینترابی، خواهر خانواده و پسرش علی کوچولو با بازی اکرم محمدی و آرش نادی و پسر خانواده فریدجنگلبِرد و تازه عروس خانواده لیلی با بازی رامبد جوان و آنته فقیه نصیری. سریال «خانه سبز» در زمان خودش ساختار شکنیهای زیادی داشت. از نوع ازدواج فرید و لیلی تا دیالوگهای پر مهر و محبتی که بین عاطفه و رضا رد و بدل میشد. تمامی این مسائل در کنار هم باعث شد تا سریال «خانه سبز» یکی از محبوبترین سریالهای دهه هفتاد ایران باشد. خانواده صباحی الگوی آن زمان خانوادههای ایرانی شدند. هدف سازندگان سریال «خانه سبز» رواج سبک زندگی این خانواده بود. یکی از ویژگی های بارز و فراموش نشدنی «خانه سبز» خلق شخصیتی دوست داشتنی بود که به عضو اصلی این خانواده تبدیل می شد. رضا صباحی با بازی مرحوم خسرو شکیبایی با نگاه عمیق و صدای پربغضش شخصیت عاشقانه و محزونی خلق کرده که تا امروز ماندگار شده است. جالب است بدانید انتخاب اول گروه مهدی هاشمی بود اما امروز تصور رضا صباحی، بدون بازی خسرو شکیبایی غیرممکن است. بیژن بیرنگ در این رابطه می گوید: «واقعیت امر این است که همکاری با شکیبایی شانس و اقبالی بود که برای ما پیش آمد. در یک شرایطی، یکی از دوستان ما که طراح صحنه است، خانم جهان ملک خزایی گفت: «میخواهید به خسرو زنگ بزنم؟ این روزها کارش در «سرزمین خورشید» تمام شده است.» ما هم با کمال میل قبول کردیم. تماس گرفت و خسرو گفت: «هفته دیگر میآیم تهران و صحبت میکنیم.» آمد، صحبت کردیم و در همان جلسه اول کار را قبول کرد. حالا این که چرا کار را قبول کرد، همیشه برای من سوال بوده و هست. ایشان در اواخر دهه ۶۰ به اوج شهرت خودشان رسیده بودند و در آن موقع بسیار مشهور، سرشناس و معروف بودند. این یکی از سوالاتی است که من هیچگاه جواب آن را پیدا نکردم. البته یک بار به شوخی به ایشان گفتم: «خسرو چرا آمدی کار را قبول کردی؟» گفت: «چون میخواستم ببینم تو و رسام چه جوری با هم کارگردانی میکنید.»، اما هیچگاه به طور جد پاسخ سوالم را پیدا نکردم.» بخش زیادی از طنز سریال را رامبد جوان بر دوش دارد. او بازی در دو نقش پسر خانواده و جد بزرگ خانواده -که رضا با او سخن می گفت و فقط رضا صدای او می شنید- برعهده داشت. تکیهکلامها و دیالوگهای مجموعه از عاطفه گفتن های رضا تا «می خوای قهرکنی قهر کن، ولی حق نداری باهام حرف نزنی» تا سالها در ذهن ما ماندگار شده است. بودجه سریال «خانه سبز» نسبت به زمان خودش زیاد نبود. «خانه سبز» با دقیقهای ۸۰ هزار تومان ساخته شد. بالاترین دستمزد گروه برای مرحوم خسرو شکیبایی ماهی یک میلیون تومان بود. پایانبندی سریال نیز در زمان خودش بینظیر بود وقتی قرار بود «خانه سبز» به دلیل تعریض اتوبان ویران شود. بعد از «خانه سبز»، «سرزمین سبز» ساخته شد، اما ۱۰ سال بعد پخش شد. هرچند ادامه مجموعه با استقبال مخاطبان مواجه نشد اما خاطره خانه سبز حتی با وجود بیست و پنج سال از زمان پخش از یاد هیچ مخاطبی پاک نمیشود. کمتر کسی است که سریال «خانه سبز» را دیده باشد و تیتراژ ابتدایی سریال با صدای گرم مرحوم خسرو شکیبایی را به خاطر نداشته باشد:
«به نظر من یه خونه هرجایی میتونه باشه. میتونه بالای یه ساختمون بلند باشه. میتونه توی یه کوچه قدیمیکه زیر یه بازارچهست باشه. میتونه بزرگ یا میتونه کوچیک باشه. میتونه برای هرکس مفهومیداشته باشه یا هر رنگی داشته باشه. میتونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه. میتونه رنگ قرمز یا به رنگ… ولی من… یعنی بهتره بگم ما، معتقدیم خونه هرچی که باشه، باید سبز باشه. بله، سبز و همیشه سبز…» |
تلفن همراه، جایگزین کلید منازل میشود | ||||||||||
مجموعه: اختراعات جدید تلفن همراه، جایگزین کلید منازل میشود
منبع:isna.ir
|
فناوریهای پوشیدنی برای تشخیص ابتلا به کرونا |
به گزارش خبرنگار حوزه فناوری گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، ویروس کرونا به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت، گروهی از دانشمندان در ایالات متحده و اروپا تلاش کردند تا تعیین کنند آیا فناوری پوشیدنی، دستگاههایی مانند ساعتهای هوشمند، ردیابها و حلقههای مملو از سنسور میتواند به شما در تشخیص بیماری کمک کند یا خیر. دانشگاه کالیفرنیا اعلام کرد در مطالعهای که در گزارشهای علمی منتشر شد، نشان داد که یک حلقه هوشمند با قابلیت کنترل مداوم دمای فرد ممکن است کووید ۱۹ را پیش بینی کند، حتی در مواردی که مشکوک به عفونت نیست. در این مطالعه ۵۰ بیمار کرونایی شرکت کردند و برای ۳۸ نفر از آنها ، هنگامی که علائمی نداشتند، افزایش دمای بدن و تب به درستی ثبت شد. هدف از این مطالعه ایجاد الگوریتمی است که بتواند شروع علائمی مانند تب، سرفه و خستگی را که از مشخصههای کووید-۱۹ است پیش بینی کند. به گفته محققان، دادههایی که از دستگاههای پوششی و نزدیک به بدن بدست میآید در مقایسه با خواندن یکبار مصرف دماسنج بسیار مناسبتر است. اشلی میسون، محقق اصلی پروژه گفت: اطلاعات مداوم در مورد دما میتواند تب را بهتر تشخیص دهد و به شناسایی بیماری کمک کند. مطالعه دیگری نشان داده است که ساعتهای هوشمند در افرادی که هنوز با علائم بیماری مواجه نشده اند نیز میتواند در شناسایی کووید ۱۹ مفید باشد. این مقاله که ماه گذشته در مهندسی پزشکی پزشکی نیچر منتشر شد، دادههای ۳۲ فرد آلوده به کرونا را تجزیه و تحلیل کرد و دریافت که ۸۱ درصد تغییرات قابل توجه در نشانگرهای کلیدی اندازه گیری شده توسط ساعتها دارند. ضربان قلب، گامهای روزانه یا زمان خوابیدن از جمله نشانگرهای کلیدی هستند. محققان اعلام کردند که با استفاده از دادههای ساعت هوشمند، نشان میدهیم که ۶۳ درصد از موارد ابتلا به کرونا میتواند قبل از شروع علائم تشخیص داده شود. مایکل اسنایدر، نویسنده این تحقیق گفت که هرچه فناوری هوشمند و پوشیدنی مقرون به صرفهتر میشود، میتوان از آن در تشخیص زود هنگام طیف وسیعی از بیماریها در مناطقی از جهان که دسترسی به مراقبتهای بهداشتی کمیاب است، استفاده کرد. |