با هم از «عاشقانههای خیابان» میگوییم |
روزنامه همشهری - الناز عباسیان: رشتههای مختلف هنری در پرداختن به مسائل و معضلات اجتماعی تأثیر بسیاری دارند. تئاتر بهعنوان رسانهای زنده نسبت به دیگر هنرها اعم از سینما، موسیقی، کتاب، رادیو و تلویزیون این امکان را دارد تا با جسارت پیام خود را به مخاطب عرضه و دردها و معضلات اجتماعی را در قالب نمایش بیان کند. در همین راستا این روزها شهرام گیلآبادی نمایش اجتماعی تعاملی عاشقانههای خیابان نوشته محمد چرمشیر و بهمن عباسپور را در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میبرد. در این نمایش که از ۲۷ خردادماه آغاز شده الهام پاوهنژاد، سیما تیرانداز و ژاله صامتی در نقش زنان دستفروش مترو بازی میکنند. این نمایش ۸۵ دقیقهای از بازیگری و اجرای زنده یک خواننده مرد نیز بهره میبرد که این خواننده، رضا یزدانی است. سراغ دو نفر از بانوان هنرمند این نمایش یعنی الهام پاوهنژاد و ژاله صامتی رفتهایم و گپی کوتاه با آنها زدهایم. در همین صفحه میتوانید حرفهای شهرام گیلآبادی، کارگردان نمایش و رضا یزدانی، بازیگر و خواننده این کار را هم بخوانید. بهتازگی شاهد بیان مسائل اجتماعی جدیدی در تئاتر ایران هستیم. هنرهای نمایشی بهویژه تئاتر تا چه حد میتواند در بیان معضلات اجتماعی بهویژه با محوریت مسائل زنان و خانواده و آگاهسازی مردم جامعه مؤثر واقع شود؟ پاوهنژاد: هنر همیشه با طرح مسائل اجتماعی همراه بوده و تئاتر هم دور از این دغدغهها نبوده است. اما شاید این روزها اجرای آن شکل و سیاق متفاوتی بهخود گرفته است. زیرا شیوههای جدید اجرایی نسبت به اجرای کلاسیک تأثیر بیشتری روی مخاطب میگذارد. طبیعتا وقتی در عصر جدید بهویژه در ۵ سال اخیر شاهد حضور رسانه مجازی و شبکههای اجتماعی هستیم آثار با این شیوهها بیشتر دیده میشوند. البته نه تئاتر بلکه هر هنری که بتواند تأثیرگذار بوده و صدایی را به گوش مخاطب برساند در این زمینه مؤثر است. قطعا تئاتر مثل هر هنر دیگری میتواند به اندازهای در مخاطبان خود مؤثر باشد که ذهنی را مشغول و تماشاگر را درگیر کرده و او را با دغدغه ذهنی جدید از سالن بیرون بفرستد. این کار باعث میشود تماشاگر به موضوعی که مدنظر است فکر کند. در واقع ایجادکردن این دغدغه، موفقیت یک اثر هنری را نشان میدهد. صامتی: اینکه جوی به راه افتاده و فضایی فراهم شده است که دوستان هنرمند به واسطه رسالت واقعیشان به موضوع آسیبهای اجتماعی بپردازند بهنظر من خوب است. اما رسالت هنرمندان در حد آگاهی دادن است و عملا کاری برای پیشگیری و ساماندهی معضلات از دست ما ساخته نیست. یعنی دست هنرمندان در این زمینه خیلی باز نیست و نهادهای مربوطه و متولیان این موضوع باید برای پیشگیری از معضلات اقدام کنند. ما برای آگاهسازی جامعه تلاشمان را خواهیم کرد، اما پردهبرداری از برخی معضلات پنهان جامعه و آگاهشدن یک سری از افراد کافی نیست و باید مسئولان برای درمان آن هم فکری کنند. اشتغال برخی بانوان بهعنوان فروشندههای سیار در یک دهه اخیر در شهرهای بزرگ همچون تهران رو به افزایش بوده و بیشترین و مشهودترین فعالیت آنها در ایستگاهها و واگنهای مترو است. شما به واسطه فعالیت هنری و شهرتی که دارید شاید کمتر شرایط سوارشدن در مترو و اتوبوس را داشته باشید. آیا برای اجرای این نقش شناخت کافی و نزدیک از کاراکتر زنان دستفروش داشتید؟ پاوهنژاد: شناخت من خیلی نزدیک نبوده، اما تیم کارگردانی تحقیقات میدانی گسترده داشتند و در اختیار ما قرار دادند. به هر حال من سعی کردم چندباری در فضا قرار بگیرم، اما همانطور که خودتان هم اشاره کردید خیلی گسترده و مستمر نبوده و بیشتر سعی کردم از این دادههای تحقیقاتی گروه استفاده کنم. صامتی: من جزو بازیگرانی هستم که زیاد از وسایل نقلیه عمومی از جمله مترو استفاده میکنم و خوشبختانه ارتباط نزدیکی با افراد جامعه دارم. حس و حال نقشهایی که بازی میکنم را از همین تعاملهای اجتماعی میگیرم. کاراکترهایی که بازی میکنم همان آدمهایی هستند که در زندگی روزمره آنها را میبینم. شاید به همین علت باشد که بسیاری به من میگویند که بازیام واقعی و رئال است. اما درباره زنان دستفروش اگر بگویم که خیلی ریز شدم و با دقت آنها را دنبال کردم راست نگفتهام. ما بهعنوان بازیگر از نقشها کلیتی در ذهنمان داریم، اما شاخ و برگی که به نقش میدهیم زاییده ذهن ماست. در نمایش عاشقانههای خیابان، ما ۳ زن، در واقع یک زن در ۳ شکل هستیم و رفتارهای این ۳ زن زاییده ذهن خیالپرداز ما بهعنوان بازیگر است و حتما این نیست که این ۳ زن وجود خارجی وجود داشته باشند. همانطور که اشاره شد زن دستفروش کاراکتری رئال و واقعی است که مردم با آن ارتباط زیادی دارند. ایفای نقشهای رئالیستی چقدر در جلب توجه مخاطب و ایجاد ارتباط با تماشاگر مؤثر است؟ پاوهنژاد: طبیعتا هر نقشی که توسط بازیگر باورپذیر اجرا شود مخاطب حرف و پیام را درک کرده و به باور میرسد. مهمترین موضوع از نظر فنی و تکنیکی این است که شما خودتان بهعنوان خالق اثر چیزی را که اجرا میکنید باور داشته و تازمانی که خودتان به این شناخت و تصویرسازی ذهنی نرسید، نمیتوانید قطعا موفق عمل کرده و منتقل کنید. صامتی: من، چون خودم آدم رئالیستی هستم و بازیهای رئال انجام میدهم خیلی موافق این نمایش هستم. شاید یک زن دستفروش مترو هرگز بلند بلند درباره عشق، شکست عشقی و یا شبهای غمانگیزی که در مترو داشته حرف نزند، اما ما در نگاه کلی متوجه همه اینها در این زن میشویم. این زن میتواند دستفروش مترو، فروشنده بلیت مترو یا هر زن دیگری باشد. حس غم از نگاه و تن صدای زن مشخص میشود. زن غمگین ته صدایش همیشه گرفتگی وجود دارد و تنها عشق است که او را نجات میدهد. به همینخاطر است که ته صدای زنهایی که عاشقاند آوای غمانگیز شنیده نمیشود. ما بهعنوان کسانی که یک مقدار با جزئیات به آدمها نگاه میکنیم خیلی زود تشخیص میدهیم که یک زنی چقدر ناامید است و چقدر امیدوار. هر ۳ ما نقش این زنها را بهصورت رئال بازی میکنیم و امیدواریم تماشاگر از این نمایش لذت ببرد. گویا آنطور که از عنوان نمایش پیداست، تماشاگران شاهد یک دلبستگی و ارتباط عاشقانه در خیابان یا مترو خواهند بود. از این حس و حال نمایش برایمان بگویید؟ پاوهنژاد: اجازه دهید از حس و حال نمایش برایتان چیزی نگویم تا قصه لو نرود. بهتر است تماشاگران بیایند و نمایش را ببینند. البته عنوان عاشقانههای خیابان میتواند به هر عشقی که در محیط ما هست اشاره داشته باشد. ربطی به زمان و مکان ندارد. صامتی: بهتر است این سؤال را جواب ندهم تا موضوع نمایش لو نرود. (باخنده) اجازه دهید تماشاگر بیاید و این نمایش را خودش ببیند و ما به او پیشفرض ندهیم. اینطور برای او هم جذابتر خواهد بود. چقدر با دغدغههای روزمره و معیشتی این قشر آشنا هستید و نگاه شما به فعالیت این زنان چیست؟ آیا بهعنوان آسیب اجتماعی به فعالیت آنها نگاه میکنید یا بهنظر شما این شغل کاذب میتواند یک راه برای گریز از برخی آسیبها باشد؟ پاوهنژاد: قطعا بهعنوان معضل نمیبینم، اما بهعنوان یک موردی میبینم که باید برای آن چارچوب و اصولی قائل شد. به هر حال در همه کشورها دستفروشی داشته و جرم نیست. در بسیاری از موارد افراد با این شغل از انحطاط اخلاقی و مسائل انحرافی دور میشوند. زن و مرد هم فرقی نمیکند. صامتی: واقعیت این است که نمیتوانم بگویم که با جزئیات زندگی آنها آشنا هستم. اما قطعا آدمهایی خوشبخت و در رفاه نیستند. در همه جای جهان پدیده خردهفروشی نشان از عدممدیریت درست و عدمبرنامهریزی اقتصادی و اجتماعی است که موجب این ناهنجاریها و این نوع تامین معیشتی میشود. اگر یک زن، یا یک مرد فرقی نمیکند، در جای دیگری شرایط اشتغال دائم و آبرومندانه داشته باشد دستفروشی نخواهد کرد. یک زن در این شرایط برای آنکه تن به بسیاری از کارها ندهد مجبور است که دستفروشی کند. ۹۰ درصد آنان به اجبار این شغل را انتخاب کردهاند و لذتی نمیبرند. بهعنوان یک هنرمند پیشنهادی برای ساماندهی فعالیتهای زنان دستفروش دارید؟ بهعنوان مثال استقرار آنها در گذرهای فرهنگی و هنری و بازارچههای داخل ایستگاهها که بارها در ایستگاه تئاتر شهر شاهد آن بودیم موجب حفظ شأن و کرامت فروشندهها و ایجاد فضای بصری زیباتر در سفرهای زمینی میشود. شما چه نظری دارید؟ پاوهنژاد: قطعا همینطور است. همانطور که اشاره کردید این راهکاری عالی است و به قول معروف نیکی و پرسش! ممکن است من بهعنوان شهروند برای ساماندهی این موضوع طرحهای زیادی بهنظرم برسد، اما طرحهای من با دهها موانع قانونی، شهروندی و اجتماعی اجرایی مواجه میشود. طبیعتا کسی که متولی این کار است با موانع و قوانین آن آشناست و بهتر میتواند طرح و راهکار ارائه دهد. من یکبار بهصورت اتفاقی وسیله نداشتم و هوا خوب بود. دوست داشتم مسیر میدان ولیعصر (عج) تا تئاتر شهر را پیاده قدم بزنم. تعداد زیاد دستفروشها در این مسیر برایم عجیب و حیرتآور بود. عجیبتر تعداد زیاد دستفروشی زنان و دختران جوان بود. به هر حال این شکل فعالیت در زیبایی بصری شهر هم تأثیر منفی دارد. قطعا برپایی بازارچههایی با غرفه یا چادرهایی منظم بهعنوان بازارهای فصلی یا مناسبتی و یا آخر هفتهای بسیار مؤثر است. اما باید منظم باشد تا آن افراد هم بتوانند برای این کار برنامهریزی کنند. صامتی: قطعا که بهتر خواهد بود و من هم موافقم. اگر مأمنی داشته باشند و بدون دردسر و دلآشوب به کارشان بپردازند و درآمدی باخیال آسوده داشته باشند خیلی بهتر است. تاکنون از این زنان دستفروش خرید کردهاید؟ یا احیانا خاطرهای از دیدار با آنها دارید؟ پاوهنژاد: نه واقعا چیز خاصی نخریدهام. چندروزی که بهخاطر اجرا بیشتر از مترو استفاده کردم بیشتر به فضای کار توجه میکردم و فرصت خرید فراهم نشد. صامتی: خاطره چندانی از آنها ندارم، اما بعضا از آنها خرید میکنم. من هر وقت سوار مترو میشوم و این دستفروشان را میبینم یک سری کالاهایی میبینم که همیشه فکر میکردم باید داشته باشم و خرید میکنم. پای صحبتهای رضا یزدانی، بازیگر و نوازنده نمایش عاشقانههای خیابان با دغدغههای اجتماعی غریبه نیستم رضا یزدانی در عاشقانههای خیابان علاوه بر بازیگری، اجرای زنده موسیقی و خوانندگی هم دارد. او که خواننده تیتراژ بیش از ۲۰ فیلم سینمایی و ۱۱ مجموعه تلویزیونی است از تأثیر شاخههای مختلف هنری در بیان بهتر معضلات اجتماعی میگوید: «بهنظر من نه فقط تئاتر که هر رشته هنری، خواه موسیقی و خواه سینما، فرقی نمیکند، میتواند با تعامل خوبی که با مخاطبش برقرار میکند پیام مشخصی را منتقل کند. استفاده از هنر برای انعکاس معضلات اجتماهی هم اتفاق خوبی است و بازتاب گستردهای دارد و مردم استقبال میکنند. به عقیده من کار هنری خوب میتواند تأثیرگذاریای بهمراتب بیشتر از نوشتن یک مقاله داشته باشد. البته کارهای تحقیقاتی هم جایگاه خود را دارند و در اجرای بهتر کارهای هنری میتوانند مورد استفاده قرار گیرند». او که صاحب ۱۰ آلبوم موسیقی است از ترانههایی که با موضوعات اجتماعی سروده میگوید: «از سالها قبل دغدغه مطرح کردن معضلات اجتماعی با زبان موسیقی را داشتم و با دغدغههای اجتماعی غریبه نیستم. حتی تعدادی از ترانههایم با نامهای «کارتنخواب»، «مشرمضون» و «غولسیاه» با مضامین اجتماعی همراه است». او گریزی هم به اجرای خود در نمایش عاشقانههای خیابان دارد و میگوید: «این نمایش گوشهای از زندگی زنان شاغل و سرپرست خانوار در مترو را نشان میدهد. راستش من زیاد سوار مترو نشدهام و سالها پیش ۳ الی ۴ بار از مترو استفاده کردم و خیلی با این کار آنها آشنا نبودم، اما در جامعه زندگی میکنم و خارج از واگنهای مترو و در سطح شهر دستفروش و بهویژه دستفروش زن بسیار دیدهام و خیلی هم با زندگی آنها غریبه نیستم. سرچهارراهها گاهی از آنها گل، آدامس یا دستمال خریدهام. البته ناگفته نماند وقتی وارد این پروژه شدم دستاندرکاران این نمایش دادههای تحقیقاتی خوبی در اختیار ما قرار دادند و شناخت خوبی از وضع اشتغال آنها کسب کردم. اغلب آنها بهخاطر امنیت داخل واگن، فروشندگی در مترو را انتخاب کردهاند، اما به عقیده من بهتر است مسئولان حمایت بیشتری از این قشر زحمتکش داشته باشند؛ مثلا استقرار آنها در مکانهای معین و ساماندهی فعالیتشان به حفظ شأن و منزلت و تامین امنیت شغلی و جانی آنها میافزاید. من هم برای اطلاعرسانی در این زمینه هر کاری که از دستم ساخته باشد دریغ نمیکنم». ناگفته نماند علیرضا مهدیزاده نوازنده ساکسیفون، میلاد عدل نوازنده گیتار الکتریک، آرش زمانیان نوازنده گیتارباس و محمد خرمینژاد نوازنده درامز، گروه نوازندگانی هستند که یزدانی را در این اجرا همراهی میکنند. شهرام گیلآبادی، کارگردان نمایش عاشقانههای خیابان از سختیها و موانع پیش روی این نمایش میگوید گفتن از آسیبهای اجتماعی جرأت میخواهد نمایش عاشقانههای خیابان در واقع روایتی خاص از زندگی پیچیده و دشوار زنان دستفروش در خیابانها و مترو است که به کارگردانی شهرام گیلآبادی به صحنه میرود. او که مدیرعامل خانه تئاتر هم هست چندی پیش نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» را که اثری درباره بحران کارتنخوابها در ایران بود روی صحنه برده بود که با استقبال خوب اهالی هنر روبهرو شد. حالا او با عاشقانههای خیابان به حوزه مشکلات اجتماعی زنان بهویژه زنان سرپرست خانوار ورود پیدا کرده و حرفهایی برای گفتن دارد با او گفتوگویی کوتاه کردهایم که در ادامه میخوانید. اجرای نمایشهایی با موضوعات روز جامعه از جمله کودکآزاری، زنان خیابانی و تکدیگری تا چه حدی میتواند به آگاهسازی جامعه و حل معضلات آن کمک کند؟ از اثرگذاری این هنر نمایشی در انتقال مفاهیم آسیبهای اجتماعی بیشتر برایمان بگویید. بحث آسیبهای اجتماعی پیچیدگی خاص خود را دارد و پرداختن به آنها بحث سادهای نیست و نیاز به خبرگی دارد. با ورود غیرحرفهای به این موضوع جز وارد کردن لطمه به آثار دراماتیک و نیز فضای اجتماعی چیزی عاید نمیشود، اما اگر با پژوهش و با رسیدن به یک عمق معنایی مناسب آثار اجتماعی خلق شوند میتوانند به توسعه و برنامهریزی اجتماعی کمک جدی کنند. د ر زمینه تئاتر هم باید عرض کنم در واقع تئاتر توانایی پرداختن به موضوعات و حتی آسیبهای اجتماعی در عمق مناسب خود و آموزش جامعه را دارد. بهگونهای که تماشاگر خود را آگاه کرده و موجب تغییر رفتار در او شده یا اینکه تماشاگر را به یک اقناع برساند؛ اقناعی که نسبت به فضای اجتماعی اعتمادی ایجاد کند و تماشاگر را برای تغییرات اجتماعی کنشگر کند. اما بستگی دارد این توانایی با نگاهی آگاهانه، فهیم و تعقلی جوری رقم بخورد که از فضای اجتماعی و توانمندی تئاتر هم بهره گرفته و بتواند توسعه فکری را هم در تماشاگر بهوجود بیاورد؛ برای مثال یک سال کار تحقیقاتی روی نمایش عاشقانههای خیابان صورت گرفته است. با ۸۷ زن دستفروش مترو گفتگو کردهایم. یکی از موضوعات قابلتوجهی که بهدست آوردیم این بود که احساس امنیت این زنان در دستفروشی در مترو بیشتر از خیابان بود. بیشتر این زنان سرپرست خانوار هستند و فقر باعث از هم پاشیده شدن زندگی آنها شده است، ۶۲درصد از آنها فرزند دارند که بعد از خروج از خانه نمیدانند چه کاری باید برای آنان بکنند و قفل کردن در خانه نیز مشکلات بسیاری را برای آنها ایجاد کرده است. بعضی از این افراد با بازیگران ما تعامل داشتند؛ از اینرو بازیگران ما در اوج دریافت احساس به ایفای نقش میپردازند. شما تجربه موفقی در پرداختن به آسیبهای اجتماعی در حوزه هنرهای نمایشی دارید. دلیل خاصی داشت که این بار از میان دهها مسئله اجتماعی جدید به مسائل زنان و خانواده پرداختهاید؟ خانواده در تفکر ایرانی یکی از اصولیترین ساختارهای اجتماعی است که باید به آن توجه جدی شود. بیتوجهی به خانواده بهدنبال خود آسیب اجتماعی دارد و مسیر غلطی برای همه افراد جامعه ایجاد میکند. پس موضوع زن و توسعه فکری زن میتواند از مسیر خانواده عبور کند و زنان ایرانی معمولا در نگاهی که به آنها میشود عمود خیمه خانوادهاند. پس اگر به زن و به خانواده در خلق آثار هنری توجه لازم شود این ارزشگذاری میتواند در جامعه ایرانی به برجستگی موضوع کمک کند. تئاتر میتواند این برجستگی را بهوجود بیاورد. این موضوع جای سرمایهگذاری و حمایت جدی از سوی مسئولان را دارد. دستگاههای مختلف میتوانند به جای کارهای بیاثر یا کماثر، در این تیپ کارها برای زن برنامهریزی جدی داشته باشند. کمی از نمایش عاشقانههای خیابان برایمان بگویید. عاشقانههای خیابان یک درام اجتماعی و عاشقانه است که در بستر عشق، علاقه و دوست داشتن بسیاری از معضلات اجتماعی را مطرح میکند. این قصه به تماشاگر خود هشدار میدهد که بیتوجهی به زنان و کودکان و بیپناهی آنها میتواند برای جامعه ایرانی آسیبهای جبرانناپذیر داشته باشد. همچنین در این اجرا که با مشارکت تماشاگران و بازیگران و به شیوهای تعاملی تقدیم میشود، سعی شده از قراردادهای رایج تئاتر فاصله گرفته و در تعاملی سازنده بین مخاطب و اجرا، نمایش را به اثری به یادماندنی برای مخاطب تبدیل کند. اجرای این نمایش با انتقاداتی، چون بحث سیاهنمایی مشکلات همراه شد. اگر تمایل دارید از این انتقادها بگویید؟ انتقاداتی درخصوص اجرای این نمایش و بیان آسیبهای اجتماعی حتی از سوی شماری از رسانهها مطرح شد. اما ما دلسرد نشدیم. خوشبختانه با استقبال خوب تماشاگران بلیتهای ۳ اجرای نخست نمایش قبل از شروع اجرا به پایان رسید و ما همچنان شاهد این استقبال خوب تماشاگران هستیم و این نشانگر این است که راه را درست آمدهایم. به عقیده من وقت آن رسیده که قلم به سمت مردم حرکت کند و صدای مردم بیصدا شود؛ حذف کردن و صحبت نکردن راجع به آسیبهای اجتماعی کمکی نمیکند. هر کس هر جور دوست دارد عمل کند، اما من حاضر نیستم از کار خودم عقبنشینی کنم. پایمردی این است که آسیب اجتماعی را حذف نکنیم بلکه دنبال درمان آن باشیم. این نمایش میخواهد آسیبهای اجتماعی نادیده گرفته نشود. پرداختن به آسیبهای اجتماعی سیاهنمایی نیست؛ عاشقانههای خیابان واقعیت جامعه ماست و ما باید به سمت حل معضلات برویم. آن وقت است که میتوانیم به زندگی در شهر افتخار کنیم. صامتی: من جزو بازیگرانی هستم که زیاد از وسایل نقلیه عمومی از جمله مترو استفاده میکنم و خوشبختانه ارتباط نزدیکی با افراد جامعه دارم. پاوهنژاد: هنر همیشه با طرح مسائل اجتماعی همراه بوده و تئاتر هم دور از این دغدغهها نبوده است. اما شاید این روزها اجرای آن شکل و سیاق متفاوتی بهخود گرفته است. |
شغل مناسب متولدین هر ماه، کدام است؟ | |
وبسایت روزیاتو: در این مطلب، قصد داریم به معرفی شغلهای مناسب برای شما، باتوجه به ماه تولدتان بپردازیم پس در ادامه با ما همراه شوید. اگر شما به دنبال شغل مورد علاقه خود هستید، به جای شرکت در آزمونها و مصاحبههای استخدامی، سعی کنید اول به سراغ نشان زودیاک خودتان بروید. شما میتوانید از نشان زودیاک خود به منظور پیدا کردن شغلی که بیشترین سازگاری و تناسب را با شخصیت شما دارد، استفاده کنید. هر نشان ویژگیهای خاص خود را دارد که متولدین ماه مربوط به آنها را به سمت مسیرهای شغلی متناسب با خودش هدایت میکند. امروز در این مطلب، پیشنهادات شغلی مربوط به نشانهای زودیاک مختلف ارائه داده شده است. پیشنهاد میکنیم حتماً آنها را مطالعه کنید. Aries (برج حمل، قوچ، فروردین) افرادی که نشان آنها برج حمل است علاقه سیریناپذیری برای رقابت کردن دارند. هر چیزی که به شکل مسابقه باشد برای آنها جذاب است و همیشه میخواهند اول باشند. به همین دلیل، میتوانند یک ورزشکار، تمریندهنده شخصی یا مربی بسسیار خوب باشند. همچنین با توجه به اینکه گرایشات روحی آنها به شکلی است که تمایل به کارهایی دارند که نیاز به انجام یک واکنش سریع دارد، شغلهای خدماتی مانند جراح یا آتشنشان هم برای آنها مناسب است. Taurus (برج ثور، گاو، اردیبهشت) به عنوان کسی که عاشق چیزهای لذتبخش است، در کارهایی که به آنها احساس لوکس بودن بدهد یا شغلهای مرتبط با غذا یا هردوی اینها خوب هستند. مثلاً شغلهایی مثل مراقبت از پوست، یا کارهای در زمینه گل یا عطر، میتواند برای بخش خلاقانه و لوکسگرای آنها مناسب باشد. آشپز یا گارسن رستورانهای لوکس هم بخشی از روحیه آنها که علاقهمند به غذا است را پوشش خواهد داد؛ و در نهایت کار کردن در شغلهایی مانند مسئول خرید میتواند برای آنها جذاب باشد. چرا؟ ساده است؛ چون میتواند پول زیادی را خرج کند، بدون اینکه مال خودش باشد. Gemini (برج دوقلوها، دو پیکر، خرداد) اصلاً علاقهای به پشت میز نشستن ندارند. افرادی با این نشان نیاز به شغلهایی دارند که مدام درگیری ذهنی و جنب و جوشهای اجتماعی داشته باشند. شغلهایی مثل روزنامهنگار یا کارآگاه نیاز نیست دائماً به سفرهای مختلف بروند یا اینکه حداقل همیشه در محیط دفتر کار حاضر نیستند، برای آنها مناسب است. سیاره حاکم آنها مرکوری (Mercury) که سیاره ارتباطات است، این نشان را برای مردم جذاب کرده است. افراد با این نشان به صحبت کردنِ زیاد علاقه دارند، به همین دلیل است که شغلهایی مثل مترجم همزمان افراد، معلم یا مجری یک برنامه Talk show برای آنها مناسب است. Cancer (برج سرطان، خرچنگ، تیر) این نشانِ بسیار نرم و مهربان، به صورت طبیعی بسیار سازگار هستند. به همین دلیل شغلهایی که برای آنها مناسب باشد، بسیار زیاد هستند. به صورت کلی، افراد با نشان سرطان بسیار عاطفی هستند بنابراین شغلهایی که مربوط به گذشته باشد برای آنها جالب است مثل معلم تاریخ یا عتیقهشناس. با توجه به داشتن خاصیت آب در این نشان، شغلهای مربوط به آب مثل زیستشناس دریایی یا مربی دلفین برای آنها مناسب است. در نهایت باید گفت که تخصص آنها آوردن آرامش و آسایش به هر جای ممکن است. پس میتوان نتیجه گرفت طراح داخلی بودن هم برای آنها ایدهآل است. Leo (شیر، مرداد) آنها ستارهی زودیاک هستند. چیزی که این نشان را ستاره میکند این است که آنها بسیار جذاب هستند. به همین دلیل است که آنها افراد خیلی مناسبی برای ارائه کردن یک شیء یا فرد، سخنرانیهای انگیزشی و سخنگو بودن هستند. Virgo (سنبله، خوشه، شهریور) خاص، منظم و جزئینگر بودن، به خوشهها برتری داده است. هر شغلی که در آن بتوانند به صورت منظم از تواناییهای خودش استفاده کنند مثل یک خانهدار حرفهای، متخصص علم آمار یا یک تحلیلگر، برای این نشان مناسب است. برای آنها بدن، بسیار مقدس است؛ بنابراین خوشهها متخصصان تغذیه و ماساژ یا مربیان و ورزشکاران بدنسازی و تناسب اندام خیلی خوبی هستند. Libra (ترازو، مهر) با توجه به دیپلماسی و روحیه همکاری که ترازوها دارند، شغلهایی که روی ایجاد هماهنگی در زندگی دیگران تمرکز میکنند، برای آنها مناسب است. سیاره حاکم بر این نشان، ونوس (سیاره عشق) است. افراد این نشان همیشه به ارتباطات توجه داشته و به آن اهمیت میدهند، پس وکیل یا مشاور هم برایشان مناسب است. به خاطر عشق به زیباییشناختی که دارند، شغلهایی مثل هنرمند یا فروشنده محصولات هنری، استایلیست و دکوراتور داخلی هم برایشان ایدهال است. Scorpio (عقرب، آبان) عقرب آتشی و بیپروا وقتی بتواند مهارتهای خود را اثبات کرده و برای انجام خیلی خوب کارهایشان مورد ستایش قرار بگیرد، بهترین عملکرد خود را نشان خواهد داد. بعضی دیگر از شغلهای مناسب افراد این نشان شیمیدان یا محقق هستند، چون نیاز به کار شدید و زیاد دارند. به دلیل اینکه سیاره حاکم بر این نشان پلوتون (سیاره عالم اموات) است، هر شغلی که به آنها اجازه بررسی عمیق در روان انسانها را بدهد، برایش جالب است، مثل روانشناس یا کسی که هیپنوتیزم میکند. Sagittarius (برج قوس، آذر) متولدین این ماه عاشق مسافرت و دوستیابی هستند و بسیار خوش صحبت هستند. به خاطر همین خصوصیات و ویژگیها میتوانند در کارهایی مثل فروشندگی موفق شوند. آنها همچنین برنامه ریزان و بازاریابان موفقی خواهند بود. در هر کاری که با مشتری و ارباب رجوع سروکار داشته باشد، آنها موفق خواهند بود. Capricorn (برج جدی، دی) با توجه به اینکه افراد این نشان به اندازه عقرب وحشی و بیپروا نیستند، آنها از توانایی عزم و اراده خود در ثابت قدم بودن در مشاغل و به اتمام رساندن آنها استفاده میکنند. به دلیل اینکه این نشان صبورترین نشان زودیاک است، پس میتواند به عنوان یک معلم یا مدیر موفق باشد. بر اساس قسمت مادیترشان، آنها علاقهمند به کار در حوزه املاک و دارایی هستند. شغلهایی مثل مشاور املاک، معمار و همچنین کار در زمینه نوسازی منازل برای آنها ایدهآل است. Aquarius (دلو، بهمن) آکواریوسِ دیوانه و خاص نیاز به شغلی دارد که به او آزادی، خلاقیت و فردگرایی بدهد. آنها به عنوان یک هنرمند (از هر نوع هنری که باشد) کار خود را خیلی خوب انجام میدهند. بیشتر از اینکه فکر کنید، افراد این نشان در نظراتشان راسخ و تا حدی یکدنده بوده و البته عاشق برقراری عدالت اجتماعی هستند. شغلهایی مثل قاضی، فعال اجتماعی، مهندس محیط زیست، آنها را ارضا خواهد کرد. Pisces (ماهی، اسفند) بهعنوان نشان مهربان در قبیله زودیاک، این نشان (که مرتبط با عنصر آب است) در یک محیط باز و غیر سازمانیافته بهتر رشد خواهد کرد، زیرا در آن شغل میتواند احساس خلاق بودن وکمک به دیگران کند. آنها کار خود را به عنوان یک کشیش یا روانشناس به بهترین نحو ممکن انجام میدهند. آنها اگر به قسمت خلاق خود توجه و تکیه کنند میتوانند یک معلم موسیقی یا انیماتور خوب باشند. تا چه اندازه خصوصیات روحی شما درست از آب درآمد؟ |
رضا موتوری؛ با چشمهای محروم، با پاهای خسته |
روزنامه همشهری - سعید مروتی: نیم قرن گذشت و خاطره «رضا موتوری» همچنان زنده است. خاطره فیلمبر سابقی که با زخمی بر پهلو روی موتور خیابانهای تهران را زیر پا میگذارد تا فرهاد «مرد تنها» را در رثایش بخواند. رضایی که لحظه آخر آخرین جملهاش پیغامی به رفیق است: «به عباس قراضه بگید رضا موتوری مرد.» رضایی که رد خونی که با پنجهاش بر پرده سپید سینما دیانا ثبت کرد همچنان تازه است. ۵۰ سال گذشته و رضا موتوری همچنان کار میکند و دیده میشود. یک سال بعد از توفان «قیصر»، «رضا موتوری» روی پرده آمد. سومین ساخته مسعود کیمیایی از ۱۰ آذر ۱۳۴۹ در ۱۶ سینمای تهران اکران عمومی شد. مولن روژ، رنگین کمان، ژاله، همای، توسکا، چرخ و فلک، اورانوس، فیروزه، پاسارگاد، مهتاب، رکس، شهوند، نپتون، لیدو، دیانا و اسکار سینماهای نمایشدهنده رضا موتوری بودند. همزمان با فیلم کیمیایی، «مردی از جنوب شهر» (صابر رهبر) با بازی فردین در ۱۴ سینمای پایتخت اکران شد. یک سال قبل هم فیلم دیگری از صابر رهبر همزمان با فیلم کیمیایی روی پرده آمده بود؛ فیلم «دنیای آبی» که ۳ بازیگرش (بهروز وثوقی، پوری بنایی و تجدد) در قیصر حضور داشتند، بازی را به فیلم کیمیایی باخت و در هیاهوی قیصر دیده نشد. سال ۴۹، اما اتفاق دیگری رخ داد. درحالیکه چندماه قبل از اکران رضا موتوری، قیصر در اکران دوم بیشتر از اکران اولش فروخته بود، اقبال عمومی از فیلم سوم کیمیایی در حد متوسط باقی ماند. رضا موتوری در اکران اول تهران ۸۰۰ هزار تومان فروخت؛ تقریبا نصف فروش مردی از جنوب شهر که در تبلیغاتش با اشاره به شاد بودن فیلم این جمله به چشم میخورد: «در این فیلم خبری از چاقوکشی نیست.» برخلاف قیصر، درباره رضا موتوری خبری از حمایت منتقدان هم نبود. هوشنگ حسامی در روزنامه کیهان با نقد «چرا رضا موتوری فیلم خوبی نیست» به استقبال فیلم رفت. بیژن خرسند به بهانه رضا موتوری پنبه همه ساختههای کیمیایی را زد و حتی پرویز نوری (از مدافعان قیصر) در هفتهنامه فردوسی، با وجود تعریف و تحسین از چند سکانس، رضا موتوری را در مجموع فیلمی ضعیف نامید. در عوض پرویز دوایی برای فیلم سنگ تمام گذاشت و آن را اثری بهمراتب غنیتر از قیصر خواند. مجادله قلمی دوایی با حسامی هم به نوعی تداعیکننده جنجالهای مطبوعاتی قیصر بود. چند سینمایینویس جوان مثل رضا سهرابی و جمشید اکرمی هم جزو علاقهمندان فیلم بودند، ولی رضا موتوری شوری را که قیصر میان منتقدان، روزنامه نگاران و روشنفکران به پا کرده بود تکرار نکرد. فیلم در گذر بیشتر و بهتر دیده شد و در یادها ماند. رضا موتوری گرچه موفقیت قیصر را تکرار نکرد و فاقد استحکام دراماتیک داش آکل و گوزنها بهنظر میرسید، ولی نوجویانهترین و مدرنترین فیلم دوره اول فیلمسازی کیمیایی است. در نیمه اول فیلم، موقعیتهای قراردادی سینمای فارسی به سخره کشیده میشود و در سکانس تیمارستان فیلم لحن سوررئالیستی بهخود میگیرد. جایی که دیوانهها در مواجهشان با یکدیگر از چوب جای اسلحه استفاده میکنند هم صدای شلیک گلوله میآید و هم یکی گلوله میخورد و از پا در میآید. رضا موتوری از نیمه دومش لحن تلخ و تراژیک مییابد؛ بهمراتب تلختر از قیصر و مشحون از به یاد ماندنیترین لحظههای ناب سینمای کیمیایی. از کبریتی که اصطلاحاً «شاه» میایستد تا بر پیروزی اخلاقی رضا در پس شکست ظاهریاش شهادت دهد، تا حضور وسترنوار ممد الکی و دار و دستهاش در حوالی زیر بازارچه و کل سکانس چاقو خوردن رضا در سالن سینما. با وجود اینکه موفقیت قیصر را در اکران تکرار نکرد، اما مثل اغلب آثار قبل از انقلاب سازندهاش جریانساز از کار درآمد. آنچه بهعنوان نهضت سینمای ارزان خیابانی در ابتدای دهه ۵۰ به راه افتاد، بیش از هر فیلم دیگری وامدار رضا موتوری بود. اساسا ضدقهرمان سینمای خیابانی و شاخه حسی و غریزی موج نو از این فیلم کیمیایی متأثر بوده است. این تأثیرپذیری را میشود در فیلمهای جوانانه دهه ۵۰ هم که سازندگانشان میکوشیدند در سطحی فراتر از سینمای فارسی حرکت کنند نیز مشاهده کرد. از فیلمهای مجاهد- دلجو گرفته تا «فریاد زیر آب» که سازندهاش سیروس الوند، با سوار موتور کردن قهرمان زخمیاش یا بهره گرفتن از ترانهای تلخ، ادای دینی آشکار به رضا موتوری کرد. رد و سایه رضا موتوری در فیلمهای کیمیایی هم قابل مشاهده است. با یک نمونه در قبل از انقلاب (استفاده از ترانه مرد تنها در فیلم «بلوچ») و ارجاعاتی در فیلمهای بعد از انقلاب. شاید بتوان گفت خود کیمیایی بیشتر از هر فیلمساز دیگری به فیلم خاطرهانگیزی که در انتهای دهه ۴۰ ساخته بود ارجاع داد نمای پایانی «سرب» و حرکت دوربین و تأکید بر کلاه نوری نمای پایانی رضا موتوری را به یاد میآورد که دوربین به روی موتور (تنها شی به جا مانده از قهرمانی که از پا درآمده) میرود تا تصویر فیکس شود. در «ردپای گرگ» حضور فرامرز قریبیان که چونان تک سواری زخمی با اسب در خیابانها میتاخت، به شکلی دلپذیر، رضا موتوری را تداعی میکند. اجرای موسیقی منفردزاده در سکانس فینال ردپای گرگ، هم اشارهای آشکار به همین فیلم است. کیمیایی در «سلطان» به شکلی آشکارتر به رضا موتوری ارجاع داد و از بازسازی صحنه چاقو خوردن رضا، تا حتی دکوپاژ صحنههای موتورسواری، که در آن یکی دو بار دوربینش را در زاویهای مشابه با فصلهای معروف فیلم قدیمیاش قرار داد. صحنه شروع فیلم «مرسدس» و حضور اتومبیل گرانقیمت زیر بازارچه و محله امامزاده یحیی، که حکم وصلهای نچسب را در محلهای سنتی و قدیمی دارد هم باز یادآور ورود رضا موتوری با رولز رویز به محلهاش است. در «خون شد» تازهترین ساخته کیمیایی، کل فصل تیمارستان، تداعیکننده رضا موتوری است. مجموعه این ارجاعات نشان میدهد رضا موتوری برای کیمیایی هم فیلم دلپذیری بوده که بارها به شکلهای مختلف به آن ارجاع داده است. فیلمی که شاید شهرت و موقعیت تاریخساز قیصر و گوزنها را نداشته باشد، ولی یکی از مهمترین آثار سازندهاش است و هرگز در گذر زمان به فراموشی سپرده نشده است. ۵۰ سال گذشته و رضا موتوری همچنان جوان است پر از طراوت و حس. با تصاویر نصرتالله کنی، موسیقی منفرد زاده، صدای فرهاد و کیمیایی جوانی که خوب میداند چطور با نمایش ریختن قطرههای خون بر باک سفید موتور رضا، حس بیافریند و دلاور دورانش را چطور سوار رخش (موتور) کند تا در خیابانهای تهران انتهای دهه ۴۰ جولان بدهد و عاقبت هم روی آسفالت جان بدهد. ۵۰ سال گذشته و هنوز زوم بک از دست خونی رضا بر پرده سینما دیانا، خودش حکایتی است نامکرر و تمام نشدنی. نشانی کامل از ذوق و قریحه کیمیایی جوان، که ۵۰ سال پیش در چنین روزی یکی از صمیمیترین و دوست داشتنیترین فیلمهایش روی پرده رفت تا به قول دوایی حس را با زخمههایش بیدار کند و با صدای بیصدا چند نسل را با خود همراه سازد مسعود کیمیایی در گفت و گوی اخیرش با مجله اندیشه پویا درباره مسایل مختلف سینما و جامعه گفت: -یک لباس فروشی در کلن آلمان بود که همیشه ویترین آن را نگاه میکردم. یک دست کت و شلوار با رنگ قهوه ایی، دو سال بعد و دو سال دیگر در ویترین این فروشگاه بزرگ لباس بود. در این مدت قیمت آن هیچ تغییری نمیکرد. در سرزمین خودم قیمتی نیست که دو هفته دوام بیاورد، روزنامهایی نیست که دو هفته یک عقیده را داشته باشد، در تلویزیون به سرعت عقیده ها در سریالها جا به جا میشود. در سینما یک فیلم را سه کمیسیون دید، صحنهایی را یک کمیسیون رد کرد، همان صحنه را کمیسیون بعدی چقدر خوش آب و هوا دید.. - مردم گرسنهاند. مردم جاجیم زندگیشان را نمیتوانند بکشند، این حقوقهایی که مردم میگیرند خود به خود آنها را وادار به ضد اخلاق میکند. الان دیگر مفاهیم زیبای هنرمندانه و کشفیات این جهانی از هنرهای ناب، تاریک است. ما در جای تاریکی از تاریخ جهان زندگی میکنیم. یک دفعه میخوانی یک سرزمینی میآید مردم را روی این کره زیبای زمین ترور میکند یک ویروسی را میدهد به جهان که عدهایی بمیرند. یک زمانی بود که قاضی دادگستری میگفت تو این را کشتی باید اعدام شوی. الان آن کسی که باید اعدام بشود کیست؟ آثار و تبعات مخرب اقتصادی، انسانی، روحی و روانی و فرهنگی این وضعیت هولناک را چه کسی جوابگوست؟ از خدای خودت میپرسی اینجا کجاست که من دارم زندگی میکنم؟ میان این همه نازیبایی و این همه زشتی، من چگونه زیبایی بسازم، زیبایی بیافرینم؟ حافظ میخوانی میبینی این واژهها چرا غریبه شدهاند؟ واژههایی که تو در بیست سال پیش یک حس عاشقانه به آنها داشتی الان اصلا آن را نمیشناسی. - هنرمند باید حرف بزند، باید کار کند. برای اینکه چرا کار نمیکند هم باید کار کند. هنرمند نمیتواند بیکار باشد. هنرمندی که کار نکند و حرف نزند بیمار میشود. - یکی از دستورات بد در جهان، تزریق کردن امید است. آن امید اگر امید باشد، تزریق نمیشود. اصلا در بطن شناخت و حرکت جامعهات، ایستایی جامعهات و به ناچار ایستایی مردم و تفکر نمیتوان امید تزریق کرد. امید را باید نشان داد. امید را باید دید. امید همهاش در آینده نیست. پایههایی که امید را باور کنی حالاست. من اگر به تو سفارش زیبایی بدهم و هیچگاه به دستت نرسد زشت ترین آدم دنیایم. |
روش های پخت پنکیک سبزیجات | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مجموعه: غذاهای رژیمی روش های پخت پنکیک سبزیجات یک شام سبک و فوق العاده اگر بخواهید که برای میهمانان خود یک شام سبک و در عین حال سبزیجاتی آماده کنید تهیه پنکیک سبزیجات را به شما پیشنهاد می دهیم. در ادامه مطلب دو نوع روش پخت پنکیک سبزیجات را به شما آموزش می دهیم. مواد لازم برای تهیه پنکیک سبزیجات :
طرز تهیه پنکیک سبزیجات : در یک کاسه آرد و بکینگ پودر و نمک و فلفل را به هم بزنید تا خوب مخلوط شوند. در ظرف دیگری تخم مرغ و شیر و هویج و پیاز را با هم مخلوط کرده و هم بزنید. این مواد را به مواد مورد نظر قبلی افزوده و ترکیب کنید. در یک تابه بزرگ یک قاشق سوپخوری روغن را روی حرارت گذاشته تا گرم شود. توجه داشته باشید که حرارت متوسط باشد. موادی را که به صورت خمیر در آورده اید به صورت کوکو در ماهیتابه انداخته دو طرف آن را سرخ کرده تا طلایی شود. دستور پخت پنکیک سبزیجات ترکیه ای مواد لازم برای پنکیک سبزیجات :
طرز تهیه پنکیک سبزیجات ترکیه ای : ابتدا سبزیجات را ریز خرد کنید. هویج را رنده کنید. تخم مرغ و شیر را هم بزنید. روغن مایع را اضافه کرده هم بزنید. آرد و بکینگ پودر را اضافه کنید. تا زمانی که خمیر یکدستی شود هم بزنید. هویج رنده شده، سبزیجات و ادویه ها را به مایه پنکیک اضافه کرده با قاشق هم بزنید. من از ماهیتابه مخصوص پنکیک استفاده کردم. ماهیتابه تفلون هم می توانید استفاده کنید. ماهیتابه را به کمک فرچه با روغن مایع چرب کنید. روی حرارت ملایم گذاشته با قاشق یا ملاقه از مایه پنکیک بریزید. صبر کنید تا مواد خودش پخش شود. وقتی روی پنکیک حباب زد آن را برگردانید. بعد از پختن هر دو طرف، در ظرف سرو می گذاریم. گردآوری: بخش آشپزی |
طرز تهیه عصاره بلدرچین برای بیماران کرونایی | ||||||||||||||||
مجموعه: غذاهای رژیمی روش تهیه عصاره بلدرچینهمانطور که می دانید بلدرچین از خواص بسیاری برخوردار است که قبلا برای شما گفته ایم. از خواص بی نظیر بلدرچین می توان به بالا بردن سیستم ایمنی بدن اشاره کرد. به همین دلیل روزهایی که به بیماری کرونا مبتلا شدید بهتر است از بلدرچین زیاد استفاده کنید. از این عصاره ها افراد سالم هم می توانند استفاده کنند. طرز تهیه عصاره ی بلدرچین:مواد لازم برای عصاره ی بلدرچین:
طرز تهیه ی عصاره ی بلدرچین: خواص گوشت بلدرچین بسیار زیاد می باشد و یک سری افراد برای بیماران کرونایی از آن به صورت عصاره و داخل غذاهای بیماران استفاده می کنند. که در این مطلب طرز تهیه ی آن را برای شما آورده ایم. ابتدا داخل و بیرون بلدرچین ها را تمیز بشویید. سپس آن ها را با چرخ گوشت چرخ کنید. هویج ها و پیازها را پوست بگیرید و بشویید، کرفس ها را تمیز بشویید. سپس بلدرچین های چرخ شده را با هویج و پیاز و کرفس باز چرخ کنید. آن ها را داخل قابلمه ای بریزید و داخل آن مقداری آب بریزید و آرام هم بزنید که کاملا با هم مخلوط شوند. برگ بو را اضافه کنید و پس از کمی جوش زدن آب برگ بوها را خارج کنید. مواد نه خیلی شل نه زیاد سفت باشد زیرا می خواهیم بهتر عصاره ی آن گرفته شود. آن را دائم هم بزنید که ته نگیرد. مقداری نمک و آبلیمو و فلفل به آن اضافه کنید. در صورت تمایل می توانید از تخم گشنیز هم استفاده کنید. تا زمانی که خوب جوشید و رنگ آب آن تغییر کرد و روغن بلدرچین ها خوب خارج شد. زیر شعله را خاموش کنید. یک صافی ریز را روی در قابلمه ای دیگر قرار بدهید و از مواد داخل قابلمه داخل آن بریزید تا آب یا همان عصاره ی آن کاملا خارج شود. اجاه بدهید خوب سرد شود. و آن را داخل شیشه های تمیز بریزید و در آن ها را محکم ببندید و در یخچال قرار بدهید. اگر بخواهید آن را به مدت زمان بیشتری نگهداری کنید. می توانید داخل ظروف در داری قرار بدهید و داخل یخچال نگهداری کنید. برای اینکه بتوانید در زمان مصرف راحت باشید؛ آن ها را داخل قالب های یخ در دار بریزید و پس از منجمد شدن آن ها را داخل کیسه های زیپ دار بگذارید و در فریزر نگهداری کنید. این عصاره ها را می توانید در انواع غذاهایتان استفاده کنید. نکاتی برای تهیه ی عصاره ی بلدرچین:• بلدرچین ها را به دلیل داشتن استخوان های نازک و کوچک با همان استخوان چرخ کنید. • این عصاره را در سوپ و غذاهای بیماران کرونایی استفاده می کنند. • از این عصاره می توانید در اکثر غذاهایتان استفاده کنید. • زمانی که می خواهید هم بزنید برگ بوها را باید خارج کرده باشید زیرا سبب خرد شدن آن و بد طعم شدن عصاره می شود. این برگ ها فقط برای گرفتن بوی ضخم بلدرچین ه است. • در صورت تمایل می توانید از 1 حبه سیر هم استفاده کنید. طرز تهیه عصاره بلدرچین در شیشه:برای تهیه ی عصاره بلدرچین در شیشه، می توانید پس از شستن بلدرچین ها آن ها را داخل شیشه ای قرار بدهید و در آن را ببندید. سپس شیشه را داخل قابلمه یا کتری پر از آب قرار بدهید. و اجازه بدهید داخل آب جوش چندین ساعت بماند و کاملا بپزد. امکان دارد این کار حدودا 4-5 ساعت زمان می برد. اجازه بدهید کامل بپزد و عصاره ی آن خارج شود. اگر در حین پخت آب کتری یا قابلمه تمام شد؛ به آن آب جوش اضافه کنید. دقت کنید آب سرد نریزید زیرا باعث شکستن شیشه می شود. زمانی که گوشت پخت اجازه بدهید تا شیشه خود به خود سرد شود. هرگز شیشه ی داغ را زیر آب سرد نگیرید. سپس گوشت و آب آن را نمک بزنید و میل کنید. * با این روش می توانید پوست بلدرچین ها را جدا کنید و یا با پوست داخل شیشه قرار بدهید. گردآوری: بخش آشپزی
|